بهترین انتخاب

لیست بهترین انیمیشن های دنیا: ۶۲ تا از بهترین انیمیشن‌های قرن بیست و یکم

در این فیلم‌های کلاسیک دوستانی پیدا می‌کنید، از «لیلو و استیچ» و «درون ذهن» تا «زندگی من به عنوان یک کدو» و «قاپ‌ربوده شده».

آنچه خواهید خواند

به مقاله لیست بهترین انیمیشن های دنیا خوش آمدید. «گی‌یرمو دل تورو» سال گذشته گفت: «یک بار دیگر: انیمیشن یک رسانه است، نه یک ژانر. انیمیشن فیلم است.» ایندی‌وایر کاملا با او موافق است، با این حال انیمیشن – فرم هنری‌ای که به دقیق‌ترین کنترل بر رسانه‌ی سینما نیاز دارد – دائما مورد بی‌احترامی قرار می‌گیرد.

بدنام است که در مراسم اهدای جوایز بهترین انیمیشن اسکار ۲۰۲۲، شوخی‌های متعددی درباره‌ی نامزدها مطرح شد، به قول فیل لرد و کریس میلر، این شوخی‌ها «پنج نامزد جایزه‌ی بهترین فیلم انیمیشن آکادمی را به عنوان یک محصول شرکتی برای بچه‌ها به تصویر کشید که والدین مجبورند با اکراه آن را تحمل کنند.» این زوج کارگردان از آکادمی خواستند تا در حق انیمیشن عملکرد بهتری داشته باشد. و مراسم امسال عمدتا این کار را انجام داد، با شوخی‌های کمتر که انیمیشن را مسخره می‌کردند و سخنرانی درخشان خود دل تورو برای اقتباس استاپ موشن تحسین‌شده‌ی او از «پینوکیو».

لیست بهترین انیمیشن های دنیا

زمانی که بحث از انیمیشن عالی می‌شود، کمپانی‌های پیکسار و استودیو جیبلی اولین گزینه‌هایی هستند که به ذهن می‌رسند، اما فراتر از این دو غول دنیایی وجود دارد. فیلم‌های انیمیشن با درک بیشتر و بیشتر این موضوع که صرفا یک رسانه برای کودکان نیست، هنری‌تر و تاثیرگذارتر شده‌اند، استودیوها و شرکت‌های مستقل به طور یکسان، شگفتی‌های استاپ موشن، آثار برجسته‌ی طراحی دستی و جلوه‌های ویژه‌ی رایانه‌ای خلق می‌کنند.

در واقع، از زمانی که وارد قرن حاضر شده‌ایم، این ژانر آنقدر رشد کرده است که به راحتی می‌توان فراموش کرد که جوایز اسکار تا سال ۲۰۰۱ حتی انیمیشن را به رسمیت نمی‌شناخت. تا سال ۲۰۱۰ تنها سه فیلم در سال نامزد می‌شدند، اما از آن زمان به بعد، افزایش اهمیت انیمیشن در رقابت این بخش نیز منعکس شده است.

سال جاری برای این رسانه بسیار عظیم بوده است، با حضور آثاری همچون فیلم پرفروش «فیلم برادران سوپر ماریو»، انیمه‌ی فانتزی «سوزومه»، آثار پیکسار و دیزنی «فرضیه‌ای» و «آرزو»، اقتباس کمیک بوکی نتفلیکس «نیمونا»، فیلم اکشن با جلوه‌های ویژه رایانه‌ای «لاک‌پشت‌های نینجای نوجوان: آشوب جهش‌یافته»، دنباله‌ی مورد انتظار فیلم «فرار مرغی»، و عناوین کوچک‌تر مانند «بید مجنون، زن خواب» یا «رویاهای ربات» که در کن به نمایش درآمد.

به افتخار اکران یکی از این مدعیان، یعنی اثر نفیس «پسر و حواصیل» از استاد انیمیشن، هایائو میازاکی، ما لیست بهترین انیمیشن های دنیا را با چندین اثر جدید که از قلم افتاده بودند و گوهرهایی که از آخرین به‌روزرسانی‌مان به بعد منتشر شده‌اند، به‌روز کرده‌ایم. همچنین می توانید لیست پرفروش ترین فیلم های جهان و لیست پرفروش ترین فیلم ترسناک جهان را در سایت مسیر انتخاب مشاهده کنید.

۶۲. یک پوینده تاریک (A Scanner Darkly) – 2006

لیست بهترین انیمیشن های دنیا: یک پوینده تاریک (A Scanner Darkly)

رمان علمی-تخیلی «اسکنر تاریک» محصول ۱۹۷۷ یکی از ماندگارترین آثار این ژانر است، اما تقریبا سه دهه طول کشید تا رمان فیلیپ کی. دیک اقتباسی درخور پیدا کند. و زمانی که داستان مردی که ذهنش به خاطر ماده مخدر قدرتمند «ماده دی» به دو بخش تقسیم شده است در سال ۲۰۰۶ به سینماها رسید، به شکلی عرضه شد که در زمان نوشتن رمان برای دیک در دسترس نبود. ریچارد لینکلیتر، کارگردان فیلم، برای نسخه سینمایی تصمیم گرفت از تکنیک روتوسکوپ استفاده کند که پیش از آن در فیلم «بیداری زندگی» به کار برده بود. به این ترتیب بازیگران فیلم (شامل کیانو ریوز، رابرت داونی جونیور، وودی هارلسون، وینونا رایدر و روری کوکرین) به صورت دیجیتال فیلمبرداری شدند و سپس با ردیابی فریم‌ها انیمیشن‌سازی انجام شد. این تکنیک به زیبایی با موضوع «اسکنر تاریک» همخوانی دارد و دنیایی لغزان و ناخوشایند خلق می‌کند که در آن به نظر می‌رسد واقعیت دائما در آستانه فروپاشی است.

۶۱. افسون (Encanto) – 2021

لیست بهترین انیمیشن های دنیا: افسون (Encanto)

از زمان «پری دریایی کوچولو» در سال ۱۹۸۹ (شاید حتی زودتر)، انیمیشن‌های دیزنی گاه و بی‌گاه ساختار و حال و هوای موزیکال‌های برادوی را به خود گرفته‌اند؛ اما «افسون» شاید تئاتری‌ترین ساخته‌ی استودیوی دیزنی باشد. با آهنگ‌های داستانی و گسترده‌ی لین-مانوئل میراندا که در قالب موسیقی متن سرشار از رگه‌های لاتین ساخته‌ی ژرمن فرانکو جای گرفته‌اند و با داستانی که عمدتا در یک خانه‌ی جادویی در دهکده‌ای دورافتاده در کلمبیا روایت می‌شود، فیلم مانند یک شب خلاقانه در تئاتر است، جایی که کل حماسه‌ی یک خانواده‌ی عجیب و غریب و پراکنده در یک صحنه‌ی کوچک و با مدت زمان محدود نمایش داده می‌شود. البته دلیل اصلی تبدیل شدن «افسون» به یک پدیده – و اینکه آهنگ‌های جذاب آن مانند «فشار سطحی» و «درباره‌ی برونو حرف نمی‌زنیم» به کلاسیک‌های فوری تبدیل شدند – این است که این داستان درمورد خواهر و برادرهایی که برای به دست آوردن تأیید والدین قدرتمندشان با هم رقابت می‌کنند، در میان فرهنگ‌ها و نسل‌های مختلف طنین‌انداز می‌شود. همانند شخصیت اصلی، (با صداپیشگی استفانی Beatriz)، همه احساس کم‌ارزش بودن کرده‌اند و خواسته‌اند فرصتی برای اثبات توانایی خود در حفظ میراث خانوادگی‌شان داشته باشند.

۶۰. آپولو ۱۰ و نیم: یک کودکی در عصر فضا (Apollo 10 1⁄2: A Space Age Childhood) – 2022

آپولو ۱۰ و نیم: یک کودکی در عصر فضا (Apollo 10 1⁄2: A Space Age Childhood)

«آپولو ۱۰ و نیم» با یک چنگک به ظاهر باورنکردنی آغاز می‌شود: یک پسر نوجوان توسط ناسا برای شرکت در یک مأموریت فضایی مخفیانه فراخوانده می‌شود، مأموریتی که او را قبل از فرود مشهور نیل آرمسترانگ و باز آلدرین به ماه می‌رساند. اما در نهایت، این سناریویی است که فیلم چندان به آن علاقه‌ای ندارد و نویسنده/کارگردان ریچارد لینکلیتر بخش اعظم فیلم را صرف بررسی خاطرات شخصیت اصلی از زندگی در هوستون می‌کند، خاطراتی که با صدای جک بلک در نقش بزرگسالی روایت می‌شود که به گذشته نگاه می‌کند. این فیلم کمتر روایتگر یک داستان و بیشتر تلاش لینکلیتر برای به تصویر کشیدن دنیای سال ۱۹۶۹ است و روتوسکوپ فوق‌العاده‌ای که در آن به کار رفته، ماهیت لغزان این نوستالژی را بهتر از هر تصویربرداری زنده‌ای منتقل می‌کند.

۵۹. زندگی جدید امپراطور (The Emperor’s New Groove) – 2000

زندگی جدید امپراطور (The Emperor’s New Groove)

«زندگی جدید امپراطور» یادگاری از چگونگی ظهور زیبایی از دل فاجعه است. این فیلم که محصول یکی از آشفته‌ترین فرآیندهای توسعه‌ی دیزنی برای یک حماسه‌ی موزیکال به نام «پادشاهی خورشید» بود، در اواسط تولید به یک هجونامه‌ی کمدی از خودش تبدیل شد و باعث ایجاد جنجال‌های بی‌پایان در پشت صحنه شد. اما نتیجه‌ی نهایی، از بامزه‌ترین انیمیشن‌های ساخته‌شده‌ی دیزنی است: لودهگی‌ای درمورد کوزکو (با صداپیشگی دیوید اسپید)، امپراطور خودخواه اینکا که به یک لاما تبدیل می‌شود و مجبور می‌شود برای بازگشت به خانه به پاچا (با صداپیشگی جان گودمن)، رهبر دهکده تکیه کند. این فیلم با هنرنمایی فوق‌العاده‌ی ارثا کیت و پاتریک واربرتن در نقش شخصیت‌های منفی، یzma و کرونک، اثری فوق‌العاده لذت‌بخش و پر از دیالوگ‌های ماندگار است. صحنه‌ی «اهرم را بکش کرونک»؟ از کل دوران کاری بسیاری از استندآپ کمدین‌ها خنده‌دارتر است.

۵۸. شرک ۲ (Shrek 2) – 2004

شرک ۲ (Shrek 2)

«شرک ۲» یکی از دنباله‌هایی است که (هرچند کم‌کم کم‌‌تر رایج می‌شوند) نسبت به اثر اصلی بهتر است. در واقع، این فیلم نسخه‌ی بامزه‌تر، احساسی‌تر، پرهیجان‌تر و نهایتا محبوب‌تری از فیلم اول است. با حفظ گروه بازیگران اصلی و پرتاب کردنشان به محیط جدیدی به نام سرزمین دور دور، جایی که شرک مجبور به تحت تاثیر قرار دادن خانواده‌ی همسر جدیدش است، «شرک ۲» شخصیت‌های فوق‌العاده جدیدی را به مجموعه معرفی می‌کند، از جمله مادر مهربان فیونا، لیلیان (با صداپیشگی جولی اندروز)، پدر عصبانی‌اش، هارولد (با صداپیشگی جان کلیز)، پری مهربان اما حیله‌گر (با صداپیشگی جنیفر ساندرز)، و ستاره‌ی جدید و بزن‌به‌رو پشمک‌‌پوش (با صداپیشگی آنتونیو باندراس). «شرک ۲» با رویارویی این شخصیت‌های عجیب با یکدیگر، لحظات کمیک فوق‌العاده‌ای خلق می‌کند. و موسیقی متن آن بی‌نظیر است، از تم ابتدایی «اتفاقی عاشق شدن» و «تغییرات» از دیوید بویی گرفته تا اجرای افسانه‌ای «صبر کردن برای یک قهرمان» توسط پری مهربان.

۵۷. گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو (Puss in Boots: The Last Wish) – 2022

گربه چکمه‌پوش: آخرین آرزو (Puss in Boots: The Last Wish)

اولین فیلم «گربه چکمه‌پوش» جواهری دست‌کم گرفته‌شده بود که ثابت می‌کرد بسیار بهتر از چیزی است که از یک اسپین‌آف «شرک» با بازی گربه‌ی ‌زن‌باز آنتونیو باندراس انتظار دارید. اما دنباله‌ی آن، با خودِ فیلم اول هم به طرز قابل توجهی بهتر است و بینندگان را به یک ماجراجویی هیجان‌انگیز می‌برد در حالی که پشمک‌پوش برای بازگرداندن هشت تا از نه زندگی از دست‌رفته‌ی خود با آرزوی «آخرین آرزو»ی جادویی سفری را آغاز می‌کند و در عین حال باید با گلدی‌لاکس و خانواده‌ی مجرم خرس‌های سه‌گانه و گرگ مرموزی که به دنبال کشتن اوست، مبارزه کند. این ماجراجویی پر از کمدی و لحظاتی است که به طرز غافلگیرکننده‌ای اشک‌آور است، اما ستاره‌ی واقعی انیمیشن خوش‌رنگ و سیال آن است که هر صحنه‌ی اکشنی را به ضیافتی برای چشم تبدیل می‌کند.

۵۶. کونگ‌فو پاندا (Kung Fu Panda) – 2008

کونگ‌فو پاندا (Kung Fu Panda)

دو کلمه: جک بلک. ستاره‌ی فیلم «فیلم برادران سوپر ماریو» انگار برای صداپیشگی به دنیا آمده است و حضور او به تنهایی می‌تواند یک انیمیشن را بالا ببرد. او به‌طور خاص در «کونگ‌فو پاندا» عالی است، جایی که نقش پو، یک پاندای عینکی را بازی می‌کند که به طور غیرمنتظره‌ای به عنوان اژدهای جنگجوی پیشگویی انتخاب می‌شود و برای شکست دادن تای لانگِ فاتح (با صداپیشگی ایان مک‌شین) آموزش می‌بیند. این فیلم پر از اکشن، کمدی و لحظات دلگرم‌کننده است و حتی با بازیگری دیگر در نقش اصلی هم می‌توانست فیلم خوبی باشد، اما اجرای متعهدانه‌ی بلک آن را به یکی از بهترین‌های دریم‌ورکس تبدیل می‌کند.

۵۵. زندگی من به عنوان یک کدو (My Life as a Courgette) – 2016

زندگی من به عنوان یک کدو (My Life as a Courgette)

اگر از خودتان می‌پرسید کدو چیست، باید بگویم که معادل فرانسوی آن «کدو حلوایی» است. اگر هم می‌پرسید چطور کسی می‌تواند زندگی به عنوان یک کدو داشته باشد، باید بگویم کدو لقب شخصیت اصلی فیلم است، پسری جوان که پس از مرگ مادرش به پرورشگاه فرستاده می‌شود. اما فریب عنوان مسخره یا طراحی‌های رنگارنگ شخصیت‌های ساخته‌شده با خمیر را نخورید: این محصول مشترک فرانسه و سوئیس کاوشگرانه‌ای شگفت‌انگیز و عمیق درباره‌ی غم و اندوه و یادگیریِ دوباره برای پذیرفتن عشق است (سلین سیاما، کارگردان «پرتره‌ی بانویی در آتش» فیلمنامه‌ی این اثر را به همراه کلود باراس کارگردان نوشته است). تماشای این انیمیشن جذاب است و پایان خوشی دارد، اما تعجب نکنید اگر «زندگی من به عنوان یک کدو» شما را قبل از پایان فیلم به گریه بیندازد.

۵۴. نان آور (The Breadwinner) – 2017

نان آور (The Breadwinner)

استودیوی «کارتون سالون» که انیمیشن «راز کلز» را ساخته، پشت انیمیشن «نان آور» قرار دارد. «نان آور» اقتباسی از رمان سال ۲۰۰۱ دبورا الیس است و نورا توومی، یکی از کارگردان‌های «راز کلز» برای ساخت این اثر به صورت انفرادی کارگردانی را برعهده داشته است.

این فیلم با فضایی که تحت کنترل طالبان است در کابل روایت می‌شود و داستان پروانه، دختر ۱۱ ساله‌ای را دنبال می‌کند که در جامعه‌ی مردسالار آن زمان، خود را به شکل پسر در می‌آورد تا بعد از زندانی شدن پدرش به اتهامات دروغین، از خانواده‌اش حمایت کند. داستان احساسی فیلم با امیدی به پایان می‌رسد، اما از به تصویر کشیدن سختی‌های دنیایی که پروانه در آن زندگی می‌کند، سر باز نمی‌زند و تضاد بین انیمیشن خیره‌کننده و زشتی‌هایی که روایت می‌کند، تنها بر تأثیرگذاری فیلم می‌افزاید.

۵۳. ارنست و سلستین (Ernest & Celestine) – 2012

ارنست و سلستین (Ernest & Celestine)

فیلم‌های انیمیشن پر از زوج‌های عجیب و غریب هستند، اما تعداد کمی به یادماندنی‌تر یا دوست‌داشتنی‌تر از زوج اصلی انیمیشن فرانسوی «ارنست و سلستین» هستند. سلستین یک موش یتیم جوان است و ارنست یک خرس گریزلی بی‌خانمان است. این زوج – که در دنیایی زندگی می‌کنند که موش‌ها و خرس‌ها دشمنان قسم‌خورده‌ی هم هستند – دندان‌های خرس‌ها را می‌دزدند و در این فرآیند وارد ماجراهای جنایی فوق‌العاده سرگرم‌کننده‌ای می‌شوند.

فراتر از ویژگی‌های بصری فیلم، «ارنست و سلستین» از نظر تاریخی نیز قابل توجه است، زیرا اولین فیلمی است که به طور کامل از نرم‌افزار ادوبی فلش و تبلت‌ها برای خلق انیمیشن دستی استفاده می‌کند. همچنین دوبله‌ی انگلیسی آن به خاطر به کارگیری صدای افسانه‌ی عصر طلایی سینما، لورن باکال، در آخرین نقش‌آفرینی‌اش به عنوان سرپرست پرورشگاه سلستین، به یادماندنی است.

۵۲. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How to Train Your Dragon) – 2010

چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How to Train Your Dragon)

«چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» که بر اساس کتاب محبوب کودکان اثر «کرسیدا کوئل» ساخته شده است، در بهار ۲۰۱۰، زمانی که فیلم‌های ماجراجویی مخصوص کودکان در رکود به سر می‌بردند، به عنوان یک شگفتی لذت‌بخش به سینماها آمد. این فیلم بامزه و هیجان‌انگیز با وجود شروع نه چندان پررونق باکس‌آفیس، به لطف تبلیغات دهان به دهان به یک اثر موفق غیرمنتظره تبدیل شد؛ و همچنان نه تنها یکی از بهترین انیمیشن‌های دوران خود باقی مانده است، بلکه به یک کلاسیک فراموش‌نشدنی در ژانر فانتزی تبدیل شده است.

تحسین برانگیز بودن ایده‌ی اصلی «کرسیدا کوئل» را باید ستود: داستان درباره‌ی یک وایکینگ نوجوان به نام هیکاپ (با صدای بی‌نقص جی باروشل، بازیگر نقش‌های به اصطلاح «عینکی») است که با اژدهای نادری به نام «بی‌دندان» دوست می‌شود و بدین ترتیب، جامعه‌ی پایبند به سنت خود را به هم می‌ریزد. بین طراحی‌های فوق‌العاده اغراق‌آمیز شخصیت‌ها، جزیره‌ی مه آلود قرون وسطایی که داستان در آن روایت می‌شود و سکانس‌های اکشن واقعاً هیجان‌انگیز، «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» دارای ظاهری و دیدگاهی متمایز است، که همگی در خدمت نشان دادن این ایده هستند که ممکن است راه‌های دیگری برای مقابله با خطر فراتر از توسل به زور کورکورانه وجود داشته باشد. — NM

۵۱. راز کلز (The Secret of Kells) – 2009

راز کلز (The Secret of Kells)

تیم استودیوی «کارتون سالون» متشکل از تام مور، نورا توومی و پل یانگ از زمان تأسیس در سال ۱۹۹۹، همواره بادی از هوای تازه در صنعت انیمیشن‌سازی بوده‌اند. اولین انیمیشن سینمایی این استودیوی ایرلندی، «راز کلز»، به تماشاگران سراسر جهان نشان داد که این گروه چه توانایی‌هایی دارند.

تصاویر این داستان یادآور ظاهر متون مذهبی مصور قرون وسطایی است که قهرمان جوان آن با آن‌ها سروکار دارد: پسری ۱۲ ساله که تحت تأثیر راهبی کاریزماتیک قرار می‌گیرد و می‌آموزد که شجاعت و ماجراجویی فراتر از آن چیزی است که در کتاب‌ها خوانده است. «راز کلز» بر خلاف تقریباً تمام روندهای رایج در فیلم‌های انیمیشن آن زمان است: به جای رندر رایانه‌ای، با دست کشیده شده است؛ بر اساس یک نسخه خطی باستانی به جای یک اسباب‌بازی یا یک افسانه ساخته شده است؛ و به جای تسلیم شدن در برابر دوگانگی ساده‌ی «خوب در مقابل بد»، ابهام را می‌پذیرد. حتی حالا هم احساس می‌شود که وجود این فیلم یک معجزه است.

۵۰. بدنم را از دست دادم (I Lost My Body) – 2019

بدنم را از دست دادم (I Lost My Body)

گیوم لوران، همکار همیشگی ژان-پیر ژونه کارگردان visioner فرانسوی در نگارش فیلمنامه، رمان سورئال و عمیق «دست خوشحال» را نوشت که توسط جرمی کلاپین، کارگردان انیمیشن، به «بدن خود را گم کرده‌ام» اقتباس شد، یک انیمیشن بلند مخصوص بزرگسالان با سلیقه‌ی ماجراجویانه (از جمله هیئت داوران هفته‌ی منتقدان بین‌المللی در کن که با انتخاب این فیلم به عنوان اولین انیمیشن برنده‌ی جایزه‌ی اصلی خود، تاریخ‌سازی کردند).

فیلم به همان اندازه که از همکار فیلمنامه‌نویس «آmelié» انتظار می‌رود خیال‌انگیز و تخیلی است، داستان دستی قطع‌شده را روایت می‌کند که در حال خزیدن در سراسر پاریس به دنبال صاحب اصلی‌اش است: یک مهاجر شمال آفریقایی به نام نوفل، که تلاش او برای یافتن عشق و هدف شخصی در اروپا با چندین شکست روح‌فرسا روبرو شده است. ماجرای نوفل عمدتا در فلش‌بک روایت می‌شود، در حالی که در زمان حال، دست او به طور قهرمانانه از تهدیدات مختلف اجتناب می‌کند.

«بدن خود را گم کرده‌ام» که بخشی فیلم اکشن و بخشی ترسیم شخصیت است، در درجه اول نگاهی تکان‌دهنده به تنهایی است.

۴۹. بل (Belle) – 2021

بل (Belle)

این بازآفرینی ژاپنی از «دیو و دلبر» با کارگردانی مامورو هوسودا که بدون هیچ عذرخواهی حداکثری‌گراست، در متاورس (جهان مجازی) داستانی به نام «U» اتفاق می‌افتد و تصاویر خیره‌کننده انیمه فیلم از دنیای شبیه به «ماتریکس» به تنهایی دلیلی برای دیدن آن است. اما این فیلم جنون‌آمیز به اندازه‌ی کافی محتوا برای توجیه سبک بصری‌اش دارد و با به‌روزرسانی افسانه‌ی کلاسیک، داستان دو نفری را روایت می‌کند که با ناشناس بودن اینترنت به هم نزدیک می‌شوند. در حالی که فیلم‌های زیادی (و به درستی!) بر ماهیت تفرقه‌افکنانه‌ی شبکه‌های اجتماعی تمرکز می‌کنند، این فیلم به ما یادآوری می‌کند که زمانی که دو نفر با هم ارتباط برقرار می‌کنند که در غیر این صورت هرگز همدیگر را نمی‌دیدند، چه زیبایی‌هایی به وجود می‌آید.

۴۸. داستان اسباب‌بازی ۳ (Toy Story 3) – 2010

«داستان اسباب‌بازی ۳» حتی پیش از آن صحنه‌ی خاص، یکی از مهیج‌ترین انیمیشن‌های ساخته‌شده است. لحظه‌ای که وودی، باز و بقیه‌ی گروه نه تنها با نابودی حتمی روبرو می‌شوند بلکه سرنوشت مشترکشان را می‌پذیرند، به طرز غیرقابل توصیفی دلخراش می‌شود – و این نظر کسی است که هیچ وقت با ۱۵ دقیقه‌ی ابتدایی فیلم «بالا» گریه نمی‌کند.

شاید سیل دنباله‌های اخیر پیکسار چندان اعتمادبرانگیز نباشد، اما هر کسی که در توانایی گاه‌و‌بی‌گاه آن‌ها برای ساخت آثار فوق‌العاده تردید دارد (مثل نویسنده‌ی این متن)، تنها کافی است به یاد بیاورد که بهترین فیلم این استودیو، سومین قسمت از مجموعه‌ای بود که اصلا به نظر نمی‌رسید به آن نیاز داشته باشد. شاید فیلم‌های بعدی «ماشین‌ها» ما را بی‌تفاوت نگه دارند، اما حداقل همیشه در «داستان اسباب‌بازی» یک دوست خواهیم داشت.

۴۷. روح (Soul) – 2020

روح (Soul)

پیکسار جایگاهی برای خود به عنوان عرضه‌کننده‌ی داستان‌های رنگارنگ و کودکانه با مضامینی که می‌تواند بزرگسالان را به گریه بیندازد، دست و پا کرده است. اما به نظر می‌رسد برای «روح»، این استودیو به طور کامل وانمود به ساخت فیلم کودکانه را کنار گذاشته است و داستان مردی میانسال در بحران هویت را انتخاب می‌کند که با یک روح بی‌جسم با پوچ‌گرایی جدی دوست می‌شود.

فیلم در به تصویر کشیدن دو شخصیتی که برای پیدا کردن دلیلی برای زندگی تلاش می‌کنند، از تاریک شدن نمی‌ترسد، اما این را با تفکر عمیق و دوز بالایی از احساسات خاص پیکسار جبران می‌کند. این فیلم یک استادتمام در زمینه‌ی خلق دنیای متافیزیکی است که منجر به خلق برخی از خلاقانه‌ترین افسانه‌هایی می‌شود که این استودیو تا به حال ساخته است. در پایان، «روح» دلیلی کاملاً قانع‌کننده برای وجود خود ارائه می‌کند و به بچه‌ها و بزرگسالان به طور یکسان، شادی‌های زنده بودن را یادآوری می‌کند.

۴۶. کوکو (Coco) – 2017

کوکو (Coco)

انیمیشن برنده‌ی جایزه‌ی اسکار «کوکو» از پیکسار، لحظه‌ی به حقیقت پیوستنِ کهنه‌ای در زمینه‌ی بازنمایی در این استودیوی انیمیشن‌سازی محسوب می‌شود، چرا که اولین پروژه‌ای بود که شخصیت‌های اصلی‌اش مکزیکی بودند، اما قدرت آن نه تنها از فراگیر بودن بلکه از برداشتن از فرهنگ و میراث مکزیکی و جهانی‌سازی آن نشأت می‌گیرد. داستان به دنبال موزیسین جوانی به نام میگل است که برای یافتن موسیقی‌دانِ جد بزرگش و رفع ممنوعیت اجدادی موسیقی در خانواده‌اش، به سرزمین مردگان راه پیدا می‌کند. لی آنکریچ کارگردان «داستان اسباب‌بازی ۳» و آدریان مولینا هم‌کارگردان، سرزمین مردگان را چنان سرزنده و خیره‌کننده خلق کرده‌اند که تماشای «کوکو» به‌منزله‌ی گم شدن در رنگ‌های مسحورکننده و دنیاسازی تخیلی آن است. این رویکرد فوق‌العاده دقیق به سبک انیمیشن، هم نشان‌دهنده‌ی احترام به فرهنگ مکزیکی و هم اشتیاقی برای اتصال میراث مکزیکی به هر بیننده‌ای، فارغ از پیشینه‌ی اوست.

۴۵. لیلو و استیچ (Lilo & Stitch) – 2002

لیلو و استیچ (Lilo & Stitch)

«لیلو و استیچ» انیمیشن بعدی دیزنی است که قرار است بازسازی لایو اکشن شود، و هر چقدر هم که این پروژه‌ها غیرضروری باشند، در این مورد کاملاً بی‌احترامی به نظر می‌رسد، زیرا کارگردانان کریس سندرز و دین دبلویس در همان ابتدای کار فیلمی تقریباً بی‌نقص ارائه کردند. این فیلم به دنبال لیلو، دختر هاواییایی تنها و افتخاراً عجیب، و استیچ، آزمایش فضایی که روی جزیره فرود می‌آید و به حیوان خانگی او تبدیل می‌شود، است و بین حالت‌های مختلفی دور می‌زند: این یک فیلم فوق‌العاده‌ی گذراندن وقت با دوستان است، چرا که لیلو و استیچ در کائوآئی پرسه می‌زنند و هرج و مرج به پا می‌کنند، و یک فیلم علمی تخیلی عالی است، چرا که فدراسیون فضایی با عزم راسخ برای زندانی کردن استیچ به زمین سقوط می‌کند.

اما درخشان‌ترین بخش‌های فیلم زمانی است که روی لیلو و خواهرش نانی و تلاش‌هایشان برای حمایت از یکدیگر پس از مرگ خانواده‌شان تمرکز می‌کند، که با عمق و واقع‌گرایی‌ای به تصویر کشیده شده است که تعداد کمی از فیلم‌ها می‌توانند با آن برابری کنند. از هر کسی که با این فیلم بزرگ شده بپرسید که دیالوگ مورد علاقه‌ی او از یک انیمیشن دیزنی چیست، به احتمال زیاد آن‌ها با سخنرانی اولیه‌ی لیلو برای نانی پاسخ می‌دهند: «عـــاــیـلــه یعنی خانواده. خانواده یعنی اینکه هیچ‌کس جا نمی‌ماند یا فراموش نمی‌شود.»

۴۴. قرمز شدن (Turning Red) – 2022

قرمز شدن (Turning Red)

«قرمز شدن» بهترین فیلم پیکسار در چند سال اخیر است و همچنین با کارگردانی یک زن به صورت انفرادی، اولین فیلم این کمپانی در این زمینه به شمار می‌رود. دومی شی، که برای اولین بار با انیمیشن کوتاه تحسین‌شده‌ی «بائو» مورد توجه عموم قرار گرفت، لمس شخصی واضحی را به این داستان دختر ۱۳ ساله‌ی پرشور اهل تورنتو و رابطه‌ی پرتنش او با خانواده‌ی چینی‌اش می‌آورد – رابطه‌ای که تنها زمانی که او هر بار با احساسات شدید روبرو می‌شود، به یک پاندای قرمز غول‌پیکر تبدیل می‌شود، بدتر هم می‌شود.

و اگرچه برخی بدبین‌ها در آن زمان آن را به خاطر «بیش از حد شخصی بودن» و جذابیت برای مخاطبان محدود مورد انتقاد قرار دادند، اما جزئیاتی که شی ارائه می‌دهد فیلم را حتی قابل‌ارتباط‌تر می‌کند، به‌عنوان داستانی عمیقاً احساسی درباره‌ی بزرگ شدن و برای اولین بار دیدن والدین خود به عنوان انسان‌های قابل خطا. به‌عنوان یک امتیاز اضافی، هیچ فیلم دیگری به اندازه‌ی «قرمز شدن» جذابیت گروه‌های پسر را به تصویر نمی‌کشد: آیا تک‌آهنگ ۴*Town را گوش داده‌اید؟

۴۳. در جستجوی نمو (Finding Nemo) – 2003

در جستجوی نمو (Finding Nemo)

الن دی‌جنرس، پیشگام زنانی که در دهه‌ی ۸۰ میلادی و جامعه‌ی ال‌جی‌بی‌تی‌کیو در دهه‌ی ۹۰ میلادی بود، پس از لغو سریع دومین سیتکام خود، در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ خود را در رکود حرفه‌ای یافت. سپس پیکسار از او خواست تا نقش ماهی با حافظه‌ی کوتاه‌مدت، دوری، را بازی کند که به یک پدر عصبی (آلبرت بروکس) برای پیدا کردن پسرش (الکساندر گولد) که به تازگی در آکواریوم مطب دندان‌پزشکی رها شده بود، کمک می‌کند (ویلم دافو، آلیسون جنی و جفری راش نیز در نقش دیگر موجودات دریایی هم‌بازی هستند).

«در جستجوی نمو» به دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۳ تبدیل شد، همان سالی که الن دی‌جنرس تاک‌شو پربیننده‌ی خود را آغاز کرد. پیکسار اولین جایزه‌ی اسکار بهترین انیمیشن را دریافت کرد و این فیلم همچنان پرفروش‌ترین دی‌وی‌دی تاریخ باقی مانده است. دی‌جنرس مجری مراسم اسکار شد، مدال افتخار ریاست‌جمهوری را دریافت کرد، بیش از ۷۵ میلیون دنبال‌کننده‌ی توییتر برای برنامه‌اش جمع‌آوری کرد و البته در مرکز دنباله‌ی این فیلم («در جستجوی دوری») قرار داشت. در مورد آن رکود حرفه‌ای؟ تمام شد.

۴۲. پارانورمن (ParaNorman) – 2012

استودیوی لایکا، نابغه‌های انیمیشن استاپ‌موشن، کار خود را با فیلم «کورالین» محصول ۲۰۰۹ آغاز کرد، اقتباسی تحسین‌شده از رمان نیل گیمن به کارگردانی هنری سلیک، سازنده‌ی فیلم «د کابوس قبل از کریسمس». این فیلم اولین اثر فوق‌العاده این استودیو بود (برای اطلاعات بیشتر به بخش «کورالین» در این لیست مراجعه کنید)، اما با پروژه‌ی بعدی، «پارانورمن»، لایکا ثابت کرد که نه تنها یکی از حیاتی‌ترین استودیوهای انیمیشن‌سازی حال حاضر است، بلکه از نظر اصالت روایی و احساسی نیز می‌تواند با پیکسار رقابت کند.

فیلم ترسناک فانتزی استاپ‌موشن به کارگردانی سم فل و کریس باتلر، حول محور پسری جوان با توانایی برقراری ارتباط با ارواح است که تلاش می‌کند شهر ماساچوست خود را از نابودی توسط جادوگری ۳۰۰ ساله نجات دهد. با وجود تمام شوخی‌های عجیب و غریب ماوراءالطبیعه‌ای که در طول فیلم اتفاق می‌افتد، «پارانورمن» بیش از هر چیز به آشتی بین گذشته و حال می‌پردازد. این واقعیت که یک فیلم انیمیشن خانوادگی حتی سعی می‌کند تا حس گناه باقی‌مانده‌ی آمریکا را برای قتل افراد متهم به جادوگری توجیه کند، «پارانورمن» را به یک هدیه‌ی نادر تبدیل می‌کند. «پارانورمن» به‌حق نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین انیمیشن شد و لایکا را در مسیر تبدیل شدن به یک نیروگاه استاپ‌موشن قرار داد. — ZS

۴۱. پینوکیوی گیرمو دل تورو (Guillermo del Toro’s Pinocchio) – 2022

پینوکیوی گیرمو دل تورو (Guillermo del Toro’s Pinocchio)

کمتر کارگردانی برنده‌ی اسکار به اندازه‌ی گیرمو دل تورو قدردانی خود را نسبت به انیمیشن نشان داده است، کسی که کم‌تر از سه سریال انیمیشن برای نتفلیکس ساخته است. و ورود او به دنیای انیمیشن سینمایی (که کارگردانی مشترک آن را با مارک گوستافسون برعهده داشت) یک برد دیگر است. «پینوکیوی گیرمو دل تورو» به‌روزرسانی نسبتا مستقیمی از داستان کلاسیک است، نه چندان متفاوت از نسخه‌ی دیزنی که همه با آن آشنا هستند. اما داستان عروسک دروغگو به لطف چند تغییر، کاملاً جدید به نظر می‌رسد، از جمله طراحی‌های استاپ‌موشن به یادماندنی برای شخصیت‌ها، به‌روزرسانی صحنه به ایتالیای فاشیستی در طول جنگ جهانی دوم، و پایانی جدید که به نظر برای برانگیختن اشک تماشاگران طراحی شده است.

۴۰. ترانه دریا (Song of the Sea) – 2014

ترانه دریا (Song of the Sea)

بهترین فیلم‌های فانتزی می‌توانند ماجراجویی‌های جادویی را در بستر درگیری‌های واقعی و شخصی قرار دهند. «آواز دریا»، اثر بعدی تام مور پس از انیمیشن تحسین‌شده‌ی «راز کلز»، این تعادل را به طور کامل برقرار می‌کند. داستان اصلی فیلم یک ماجراجویی فانتزی سرگرم‌کننده و تخیلی است، درباره‌ی پسری به نام بن (دیوید راول) که متوجه می‌شود خواهرش سائورسه یک سیل‌مرد است، و سفری که آن‌ها برای رهایی ارواح پری از دست ماکای شیطانی، الهه‌ی سلتیک، انجام می‌دهند.

اما خطر واقعی فیلم در رابطه‌ی بن و سائورسه نهفته است که پس از مرگ مادرشان کاملاً از هم پاشیده است. آشتی آن‌ها چیزی است که به این انیمیشن قدرت عاطفی می‌بخشد و باعث می‌شود اوج انیمیشن زیبا تا بعد از تیتراژ در ذهن شما باقی بماند.

۳۹. سیتا بلوز می‌خواند (Sita Sings the Blues) -2008

سیتا بلوز می‌خواند (Sita Sings the Blues)

«سیتا آواز غم می‌خواند» اثر نینا پالی، یک ضیافت بصری و تلاشی عمیقاً شخصی برای درک و زمینه‌سازی یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات هند است. این فیلم همزمان یک اقتباس و تفسیری بر «رامایانا»، حماسه‌ی بزرگ هندی است که داستان شاهزاده راما را روایت می‌کند که در حال نجات همسرش سیتا از چنگال راوان، دیو شاه، است.

پالی فیلم را به سه روایت تقسیم می‌کند که هر کدام از طریق تکنیک‌های انیمیشن متفاوتی فردی شده‌اند. اقتباس ساده‌تر داستان به سبک نقاشی‌های راجپوت ساخته شده است و شامل یک گروه کر یونانی می‌شود که معانی شعر را تفسیر می‌کنند. روایت دیگری داستانی مشابه رامايانا را روایت می‌کند اما آن را در دوران مدرن قرار می‌دهد و بی‌زمانی متن را ثابت می‌کند. رشته‌ی روایتی نهایی یک قطعه‌ی موسیقی را با حضور فعال‌تر سیتا معرفی می‌کند، کسی که متن اصلی را با مستقل‌تر کردن خود تغییر می‌دهد. پالی در نهایت با قرار دادن قدرت در دستان سیتا و تبدیل او به چیزی فراتر از یک دوشیزه در خطر، «سیتا آواز غم می‌خواند» را به بازتعریفی رادیکال از یک اثر مقدس تبدیل می‌کند. این فیلم به همان اندازه که جسورانه است، تأثیرگذار هم هست.

۳۸. درون بیرون (Inside Out) – 2015

درون بیرون (Inside Out)

احتمالاً شوخی تکراری آن را شنیده‌اید: بعد از اینکه پیکسار پرسید اسباب‌بازی‌ها احساس دارند چه می‌شود، آن‌ها به این سوال رسیدند که احساسات احساس دارند چه می‌شود؟ اما این جمله ارزش «درون بیرون» به عنوان یک ترن هوایی احساسی را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد و اینکه پیکسار چگونه با این فیلم توانست شادی‌ها و تلخی‌های بزرگ شدن را به تصویر بکشد.

ایمی پولر و فیلیس اسمیت، در دو تا از بهترین اجراهای صوتی در هر فیلم پیکسار، نقش جوی (شادی) و غم را بازی می‌کنند، دو احساس اصلی که زندگی ریلی، نوجوان را هدایت می‌کنند. وقتی آن‌ها از مرکز کنترل ذهن ریلی بیرون می‌افتند، مجبور می‌شوند ذهن او را برای بازگشت طی کنند، وگرنه خطر جدی ریلی را تهدید می‌کند.

این یک راه‌اندازی سرگرم‌کننده برای یک فیلم کمدی رفاقتی است، اما همچنین موفق می‌شود پیام عمیق‌تری را منتقل کند که چگونه شادی و غم برای داشتن یک زندگی سالم باید در کنار هم وجود داشته باشند. و داستان اصلی کاملاً با داستان دنیای واقعی در مورد مشکلات ریلی با نقل مکان خانواده‌اش تکمیل می‌شود که کاملاً واقعی و اصیل به نظر می‌رسد.

۳۷. یخ‌زده (Frozen) – 2013

یخ‌زده (Frozen)

دیزنی مدت‌هاست که در برداشتن از افسانه‌های کلاسیک – به «پری دریایی کوچولو»، «سیندرلا» و «شاهزاده خانم و قورباغه» فکر کنید – و به‌روزرسانی آن‌ها برای مطابقت با دستور کار شاهزاده خانم محورشان مهارت دارد، اما حتی پرفروش‌ترین فیلم‌های این استودیو هم هرگز برنده‌ی قطعی نبوده‌اند. خود والت دیزنی در دهه‌ی ۱۹۳۰ ایده‌ی ساخت فیلمی حول محور زندگی هانس کریستین اندرسن، نویسنده و شاعر را مطرح کرد و ترکیبی از لایو اکشن و انیمیشن را در نظر گرفت که داستان‌هایی از زندگی واقعی او را با صحنه‌هایی از محبوب‌ترین افسانه‌های اندرسن، از جمله «ملکه‌ی برفی» ترکیب می‌کرد. آن پروژه هرگز به مرحله‌ی اجرا درنیامد، و اگرچه داستان‌های اندرسن الهام‌بخش دیگر موفقیت‌ها و شخصیت‌های دیزنی از «پری دریایی کوچولو» تا «جوجه اردک زشت» شد، داستان «ملکه‌ی برفی» برای خلاقان برتر دیزنی همچنان یک مشکل باقی ماند، کسانی که هرگز نمی‌توانستند به‌طور کامل این داستان کلاسیک را رمزگشایی کنند.

این ناتوانی در درک شخصیت یخی برای مخاطبان امروزی (و بینندگان با سن پایین‌تر که به‌طور قابل درکی از یک شخصیت زن‌محور که دقیقاً یک قهرمان ساده نیست، می‌ترسیدند) باعث شد این داستان علی‌رغم تلاش‌های متعدد در طول سال‌ها، برای چندین دهه از اقتباس دور بماند. حتی باک، که همیشه با پیچش‌های خودش به داستان نزدیک می‌شد، سال‌ها تلاش کرد تا سران دیزنی به ایده‌ای برسند که سرانجام «یخ‌زده» را عملی می‌کرد: چه می‌شد اگر شخصیت‌های اصلی خواهر بودند؟

با کمک فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی ماهرانه‌ی لی، آهنگ‌های تاثیرگذار از کریستن اندرسون-لوپز و رابرت لوپز، انیمیشن قوی‌ای که از فناوری سه‌بعدی استروسکوپیک برای زنده کردن سرزمینی یخی استفاده می‌کرد، و صداپیشگان پرانرژی (از کریستن بل تا جاش گد، ایدینا منزل تا جاناتان گراف)، این فیلم به یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های دیزنی و برنده‌ی دو جایزه‌ی اسکار تبدیل شد.

با وجود سایه‌های تاریک قابل پیش‌بینی داستان اصلی اندرسن، ایجاد پویایی خانوادگی که از تقسیم‌بندی‌های کلاسیک «خوب در مقابل شر» دوری می‌کرد و خنده‌های زیادی به آن اضافه می‌شد، به فیلم کمک کرد تا در قالب دیزنی جای بگیرد و مخاطبان گسترده‌ای را به خود جلب کند. و این چیز خوبی است، زیرا درونِ یکی دیگر از داستان‌های شاهزاده خانم دیزنی، داستانی ضروری درباره‌ی پیدا کردن (و دوست داشتن) خود و افرادی که بیشتر از همه برایتان اهمیت دارند، پنهان شده است. (علاوه بر آن، آهنگ‌های فوق‌العاده‌ای در مورد همین موضوع وجود دارد.) ارزش صبر کردن را داشت.

۳۶. ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی (Cloudy with a Chance of Meatballs) – 2009

ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی (Cloudy with a Chance of Meatballs)

قبل از اینکه فیلم‌های «لگو» و «مرد عنکبوتی: داستان چندجهانی» فیل لرد و کریستوفر میلر را به دو تن از برترین انیماتورهای حال حاضر تبدیل کند، آن‌ها اولین کارگردانی بلند سینمایی خود را با اقتباسی از سونی از یک کتاب کودکانه بدون خط داستانی انجام دادند. شاید به نظر یک اثر کلاسیک نرسد، اما «ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» بسیار بهتر از چیزی است که فکر می‌کنید.

بیل هدر به جای شخصیت اصلی، فلینت، مخترعی دست و پا چلفتی صحبت می‌کند که ناخواسته باعث می‌شود شهر کوچک جزیره‌ای‌اش شروع به باریدن کوفته قلقلی و سایر غذاها کند – که در ابتدا دلپذیر است، اما به نتایج فاجعه‌آمیزتری منجر می‌شود. تصاویر و انیمیشن لاستیکی به طور مداوم جذاب هستند، رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین فلینت و گزارشگر سم (آنا فاریس) بسیار بامزه است، و از همه مهم‌تر، فیلم همان طنز کنایه‌آمیز و باهوشی را دارد که لرد و میلر در طول حرفه‌ی خود به کار می‌بستند.

۳۵. موآنا (Moana) – 2016

موآنا (Moana)

«موآنا»، انیمیشن موزیکال دیزنی، با کارگردانی ران کلمنتس و جان ماسکر، تصویری زیبا از پلینزی و مردمان آن با انیمیشن سه‌بعدی خلق می‌کند، اما آهنگ‌های فیلم نیز به یادماندنی هستند. حتی بی‌احساس‌ترین افراد هم نمی‌توانند در برابر موسیقی متن ساخته‌شده توسط لین-مانوئل میراندا، مارک مانچینا و اوپتای‌ا فوآی، با صداهایی از نیوزیلند و فیجی، و سازهایی از اقیانوس آرام جنوبی مقاومت کنند. در همین حال، داستان اصلی موآنا، قهرمان زن سرسخت فیلم که برای نجات مردمش به سفری خطرناک فرستاده می‌شود، هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان الهام‌بخش است. «موآنا» پر از موجودات به یادماندنی است، از مائوییِ نقش‌آفرین دواین جانسون تا خرچنگ نارگیل عجیب و غریب جمِین کلمنت که از قلمرو هیولاها می‌آید. انیمیشن این فیلم بافتی شگفت‌انگیز در مکان‌های سرسبز پیدا می‌کند و آن را به یکی از زیباترین انیمیشن‌های سه‌بعدی دیزنی تبدیل می‌کند.

۳۴. آنومالیسا (Anomalisa) – 2015

آنومالیسا (Anomalisa)

«هر کسی که با او صحبت می‌کنی، یک روز را پشت سر گذاشته است. برخی از روزها خوب بوده‌اند، برخی بد، اما همه آن‌ها یک روز را گذرانده‌اند.» حتی با تمام درد و زیبایی که در ورود چارلی کافمن به دنیای انیمیشن وجود دارد، این یادآوری ساده به عنوان یکی از عمیق‌ترین تأملات او برجسته است. ممکن است در زمانی که شیفته فرد جدیدی می‌شویم، خودمان و هدف عاطفی‌مان را فراموش کنیم – به خصوص در طول یک سفر کاری در سینسیناتی – اما در نحوه‌ی به تصویر کشیدن آن لحظات اولیه‌ی دل‌باختگی توسط کافمن صداقتی دردناک وجود دارد. دیوید ثولیس و جنیفر جیسن لی هر دو در نقش‌های صداپیشگی‌شان فوق‌العاده هستند، اما تصمیم برای صداگذاری هر شخصیت دیگری توسط تام نونان شاید ضربه‌ی نبوغانه‌ی واقعی فیلم باشد – این کار باعث می‌شود غیرممکن شود که لیزا را به غیر از آن‌طور که مایکل می‌بیند، ببینیم. خود فیلم هم، یک ناهنجاری است، که البته کمیاب بودنش آن را خاص‌تر می‌کند. از اشتباه مایکل درس بگیرید و حتی بعد از اینکه تمام شد و به روزمرگی زندگی روزمره بازگشتید، آن را گرامی بدارید.

۳۳. سه‌قلوهای بلویل (The Triplets of Belleville) – 2003

سه‌قلوهای بلویل (The Triplets of Belleville)

فیلم صامت کمیابی است که به اندازه «بچه‌ قلوهای بلویل» ساخته شده‌ی سیلوین شومت به شهرت و محبوبیت بین‌المللی دست یابد. شخصیت‌ها با الهام از کمیک‌های فرانسوی طراحی شده‌اند، و بسته به خلق و خوی‌شان، یا با سستی وارد قاب می‌شوند یا با خوشحالی بالا و پایین می‌پرند. موسیقی متن اصلی فیلم هم‌زمان پرانرژی و وهم‌انگیز بود و باعث شد «قرار ملاقات در بلویل» نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین آهنگ اصلی شود (خود فیلم نیز نامزد بهترین انیمیشن شد). داستان پرشور مادری فداکار که برای کمک به پسرش از هیچ‌چیز دریغ نمی‌کند، با چنان صمیمیت، روح و شوخ‌طبعی روایت می‌شود که فیلم مستقیماً جایگاه شایسته‌ی خود را در دنیای فیلم‌های انیمیشن به دست آورد.

۳۲. جزیره‌ی سگ‌ها (Isle of Dogs) – 2018

جزیره‌ی سگ‌ها (Isle of Dogs)

آخرین اثر وس اندرسون، انیمیشن استاپ‌موشن دوست‌داشتنی او، در شهری خیالی ژاپنی به نام مگاساکی که در ۲۰ سال آینده قرار دارد، روایت می‌شود. این فیلم نگاهی فانتزی به دنیایی است که در واقعیت وجود ندارد، دنیایی که به شدت ریشه در سینما دارد تا واقعیت (می‌دانید، مثل هر فیلم وس اندرسونی). این‌که اندرسون بخواهد حس دنیاسازی خود را روی چیزی به وسواس و کنترل‌شده‌ی انیمیشن استاپ‌موشن پیاده کند، یکی از آخرین غیرمنتظره‌های خوشایند سینمای مدرن است. این‌که این کار این‌قدر هم بامزه باشد، خب، کمی بیشتر غافلگیرکننده است.

«جزیره‌ی سگ‌ها» که آکنده از انواع وسواس‌های اندرسونی، از آکیرا کوروساوا تا ویژه برنامه‌های کریسمس تلویزیونی رِی هَری‌هاوزن است، داستان نسبتاً ساده‌ای را دنبال می‌کند: پسری سگی را دوست دارد، آنفولانزای سگی شیوع پیدا می‌کند، سگ مذکور به همراه بقیه‌ی سگ‌های کشور به «جزیره‌ی زباله» فرستاده می‌شود، پسر به دنبال سگ محبوبش می‌گردد. با این حال، اندرسون و گروه بازیگران حرفه‌ایش – با صداپیشگی ستارگانی از جمله ادوارد نورتون، بیل موری، جف گلدبلوم، باب بالابان، گرتا گرویگ، فرانسیس مک‌دورمند، کورتنی بی ونس، فیشر استیونز، هاروی کایتل، لیو شرایبر، اسکارلت جوهانسون، تیلدا سوینتون، اف. موری آبراهام، فرانک وود، کونیچی نومورا و یوکو اونو – داستان ماجراجویی وحشی را با شوخ‌طبعی و هیجان فراوان زنده می‌کنند.

در حالی که تمرکز اصلی فیلم همیشه روی آتاری کوبایاشی جسور و بهترین دوست وفادارش اسپاتس است، خط داستانی دیوانه‌وار اندرسون به معرفی دسته‌هایی از شخصیت‌های پر جنب و جوش، چه سگ و چه انسان، اجازه می‌دهد. ساکنان سگ‌دار دیگر جزیره‌ی زباله، انسان‌هایی که به‌طور ناامیدانه در تلاش برای نجات آن‌ها هستند، و سیاستمداران شروری که عقل سلیم (و احساسات انسانی) را در مواجهه با یک بحران (شاید) کاملاً جدی، کنار گذاشته‌اند، همگی در این داستان حضور دارند. در لابه‌لای این داستان پشمالو، رازهای زیادی (توطئه‌ها! دندان‌های منفجر شونده! لانه‌ی مخفی توله‌سگ‌ها!) وجود دارد و اندرسون هرگز داستان‌گویی را به خاطر بامزگی قربانی نمی‌کند، بلکه داستانی محکم با لحظات دوست داشتنی فراوان خلق می‌کند. هیجان‌انگیز، شیرین و رضایت‌بخش، این فیلم یکی از بهترین آثار اندرسون و اضافه‌ای ارزشمند به تبار همیشه الهام‌بخش عجایب استاپ‌موشن است.

۳۱. بازیگر هزاره (Millennium Actress) – 2001

بازیگر هزاره (Millennium Actress)

مرحوم ساتوشی کن فیلم‌های فوق‌العاده‌ی زیادی ساخت، و «بازیگر هزاره» احتمالا به اندازه‌ی «آبی کامل» به‌شدت زیبا یا «پاپریکا»ی گیج‌کننده به یاد آورده نمی‌شود. اما از بین تمام فیلم‌های او، پرتره‌ی او از حرفه‌ی یک بازیگر زن به عنوان حگرتنامه‌ای حماسی که یک قرن را در بر می‌گیرد، شاید احساسی‌ترین اثر حرفه‌ی او باشد.

فیلم به سادگی با ملاقات دو روزنامه‌نگار با چیوکو فوجیوارا، ستاره‌ی سابق recluse سینما، برای مصاحبه درباره‌ی زندگی‌اش آغاز می‌شود. سپس خط بین زندگی فوجیوارا و فیلم‌هایی که او بازی کرده است، محو می‌شود، فیلم‌هایی که از ژاپن ۱۱۸۵ تا عصر فضایی آینده را در بر می‌گیرند. کن عاشق کاوش رابطه‌ی بین واقعیت و داستان در آثارش بود و «بازیگر هزاره» با دلسوزی و اشک‌آور، به طور مستقیم به این مضامین می‌پردازد.

۳۰. فیلم لگو (The Lego Movie) -2014

فیلم لگو (The Lego Movie)

در فیلم پرفروش فیل لرد و کریستوفر میلر، واقعاً همه‌چیز فوق‌العاده است. این زوج کارگردان که همه را با راه‌اندازی دوباره‌ی خنده‌دار «خیابان جامپ 21» غافلگیر کردند، یک بار دیگر این کار را با یک تبلیغ اسباب‌بازی مارک‌دار انجام دادند که هرگز قرار نبود به این خوبی باشد. این فیلم که به خاطر طنز نیش‌دار و سبک بصری رنگارنگش مورد تحسین همگانی قرار گرفت، فرمول فیلم‌های پرهزینه و شلوغ را تجزیه کرد و آن را با آجرهای خنده‌دار بازسازی کرد.

کریس پرات به‌عنوان شخصیت دست‌و‌پاچلفتی دوست‌داشتنی لگو که باید ارباب شرور به‌جا (با بازی ویل فرل) را نابود کند، بی‌نظیر است، و وایلد استایل (با بازی الیزابت بنکس) دختر دمدمی و باکلاس، با خوشحالی یکی از معدود شخصیت‌های دختر توانمند و بامزه‌ی فیلم است. «فیلم لگو» با استفاده از جلوه‌های ویژه ابتکاری برای خنداندن از قطعات قابل جدا شدن لگو، فیلمی است که برای همیشه ماندگار خواهد بود.

۲۹. نام شما (Your Name) – 2016

نام شما (Your Name)

ماکوتو شinkai از سال ۲۰۰۴ فیلم‌های بلند می‌سازد، اما اولین بار با «نام شما» بود که واقعاً در غرب مورد توجه قرار گرفت، فیلمی که به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های ژاپنی تمام دوران تبدیل شد. دلیل اینکه چرا این فیلم – که کاملاً درباره‌ی قرار دادن خودتان در جایگاه دیگری است – در سطح بین‌المللی چنین تأثیری گذاشت، قابل درک است: یک عاشقانه‌ی بی‌نقص است که هر کسی می‌تواند از آن لذت ببرد. ریونوسوکه کامیکی و مونه کامیشیراشی نقش دو شخصیت اصلی را بازی می‌کنند، غریبه‌های نوجوانی که ناگهان شروع به تعویض بدن می‌کنند و با زندگی کردن در زندگی یکدیگر، به آرامی عاشق هم می‌شوند، علی‌رغم اینکه توسط زمان و مکان از هم جدا شده‌اند. بسیاری از ویژگی‌های بارز شinkai در اینجا کاملاً مشهود است – پس‌زمینه‌های فوق‌العاده واقع‌گرایانه و زیبا، عاشقان تیره‌بخت، موسیقی متن احساسی و قدرتمند، صحنه‌هایی که پسری و دختری در جستجوی یکدیگر در شهر می‌دوند – اما در «نام شما» که یکی از بهترین عاشقانه‌های تاریخ سینماست، به کمال خود رسیده‌اند.

۲۸. مارسل، صدف کفش به پا (Marcel the Shell with Shoes On) – 2022

مارسل، صدف کفش به پا (Marcel the Shell with Shoes On)

«مارسل صدف‌پوش با کفش» فیلمی است که به اندازه‌ی قهرمان صدف‌پوش سخنگوی یک‌اینچی‌اش کوچک و به اندازه‌ی دنیای اطرافش غول‌آسا به نظر می‌رسد. «مارسل صدف‌پوش»، بر اساس مجموعه‌ی فیلم‌های کوتاهی که کارگردان دین فلایشر کمپ و صداپیشه جنی اسلیت در سال ۲۰۱۰ منتشر کردند، کاملاً شبیه یک فیلم پیکسار برای نسل هزاره‌ای‌های هیپستر است. خط داستانی آن در مورد دوستی مارسل با دین (کمپ)، کارگردان، و تلاش او برای پیدا کردن دوباره‌ی خانواده‌اش است. و این فیلم، با ترکیب فوق‌العاده‌ی استاپ‌موشن و لایو اکشن، موفق می‌شود بهترین‌های پیکسار را به تصویر بکشد: شخصیت‌های اصلی دوست‌داشتنی، حس شگفتی و شکوه بصری، و صداپیشگی عالی (از اسلیت و ایزابلا روسلینی در نقش مادربزرگ مارسل). در این فیلم لایه‌هایی از روایت فراداستانی وجود دارد (که کمی هم به طلاق واقعی کمپ و اسلیت اشاره دارد) که آن را غنی‌تر می‌کند، اما همچنین به‌عنوان یک داستان ساده درباره‌ی خانواده و برقراری مجدد ارتباط به خوبی عمل می‌کند.

۲۷. راتاتویی (Ratatouille) – 2007

راتاتویی (Ratatouille)

برد برد با «راتاتویی» پروژه‌ای با مشکل را نجات داد و استاندارد جدیدی برای پیکسار تعیین کرد. این فیلم که ظاهراً یک کمدی رفاقتی با حضور یک موش فرانسوی با استعداد آشپزی (با صدای پاتون Oswalt) و یک سرآشپز تازه‌کار (با صدای لو رومانو) بود، توسط برد به ادای احترامی دوست‌داشتنی به آشپزی، هنر و معصومیت تبدیل شد. وقتی آنتون ایگو (پیتر اوتول)، منتقد غذای عصبانی و بدبین، یک گاز از غذای هم‌نام جوند داستان می‌زند، به طرز فوق‌العاده‌ای به دوران کودکی‌اش بازمی‌گردد. این برنده‌ی اسکار خوشبختانه خیلی خوب ماندگار شده است. به اندازه‌ی یک کمدی فرانسوی خنده‌دار و بی‌معنی است، و از نظر انیمیشن، جوندگان پر احساس، نماهای خیره‌کننده‌ی پاریس و غذاهای دهن‌آب‌کننده را ارائه می‌دهد. رستوران‌ها و موش‌ها ممکن است در دنیای واقعی با هم جور در نیایند، اما به لطف برد و پیکسار، آن‌ها با «شیره‌ی کاریکاتور» موفق شدند.

۲۶. شان گوسفند (Shaun the Sheep Movie) – 2015

شان گوسفند (Shaun the Sheep Movie)

چه کسی فکر می‌کرد اسپین‌آف «والاس و گرومیت» به اندازه‌ی مجموعه‌ی اصلی خوب – و به گفته‌ی برخی از طرفداران افراطی، حتی بهتر – شود؟ استودیوی آردمن با این فیلم باورنکردنی و آرام جسورانه که ایده‌ای ساده دارد (شان و هم‌قطاران گوسفندش در یک روز دوری از مزرعه باعث دردسر زیادی می‌شوند) و صحنه‌های فوق‌العاده سرگرم‌کننده‌ای دارد، از خودشان فراتر رفتند.

در این فیلم اساساً دیالوگی وجود ندارد – یا حداقل هیچ دیالوگ قابل فهمی وجود ندارد، زیرا گوسفندان به همان شکلی که همتایان دنیای واقعی‌شان بع بع می‌کنند و انسان‌ها شبیه بزرگ‌ترهای صحبت می‌کنند، که فقط توجهات بیشتری را به اتفاقات دیوانه‌وار و تقریباً چارلی چاپلینی جلب می‌کند. در این‌جا، توصیف یک فیلم انیمیشن با این ویژگی که برای بزرگسالان به اندازه‌ی کودکان سرگرم‌کننده است، تقریباً به نوعی تعریف کم‌رنگ به نظر می‌رسد، اما «شان گوسفند» به این وعده به‌خوبی عمل می‌کند، کاری که تعداد کمی از فیلم‌ها می‌توانند انجام دهند.

۲۵. قلعه متحرک هاول (Howl’s Moving Castle) – 2004

قلعه متحرک هاول (Howl’s Moving Castle)

بردن جایزه‌ی اسکار برای «شهر اشباح» برای هایائو میازاکیِ صلح‌جو، قرص تلخی بود که از خشم او نسبت به حمله‌ی آمریکا به عراق نشأت می‌گرفت. او در واکنش به این اتفاق، انرژی خود را در این فیلم ضدجنگ زیبا، غم‌انگیز و پیچیده به کار گرفت که ثابت می‌کند زندگی ارزش زیستن دارد و پیری به سختی نفرینی است.

این فیلم، در سرزمینی جادویی در زمان جنگ، بر دختری کلاهفروش خسته به نام سوفی تمرکز دارد که با هیجان دیدن جادوگر هاول به دردسر می‌افتد، اما توسط جادوگر بدجنس زباله به یک زن ۹۰ ساله تبدیل می‌شود.

آنچه با سفری برای شکستن طلسم شروع می‌شود، باعث می‌شود سوفی به بخشی از مقاومت تبدیل شود. جنگی بی‌معنی که در پس‌زمینه قرار دارد، منجر به داستانی از خیر و شر نمی‌شود، بلکه به تراژدی‌ای تبدیل می‌شود که در آن هیچ‌کس مقصر نیست و همه رنج می‌برند. انیمیشن فیلم خود از پیچیده‌ترین آثار میازاکی است، با صحنه‌های خیره‌کننده‌ای که عمق و جزئیاتی دارند که بخشی از سخت‌ترین کارهای فنی حرفه‌ی این استاد است.

24. کورالاین (Coraline) – 2009

کورالاین (Coraline)

هنري سليك، انیماتور (تحريك‌ساز)، با ساخت فیلم‌هایی نظیر «ک کابوس قبل از کریسمس» و «جیمز و هلوی غول پیکر» تیم برتون، تکنیک استاپ-موشن (فریم به فریم) خود را به کمال رساند. او با استفاده از دوربین‌های پزشکی دیجیتال با اندازه ثابت و انعطاف‌پذیر، عروسک‌ها را در چندین محیط مینیاتوری، فریم به فریم، فیلمبرداری می‌کرد. شاهکار او، افسانه‌ی جادویی گوتیک «کورالین»، فراتر از هر چیزی است که تا به حال با استاپ-موشن انجام شده است.

کورالین، دختر ۱۱ ساله‌ای که در خانه‌ی جدید و فرسوده‌ی خانواده‌اش در حومه شهر احساس تنهایی می‌کند و از سوی والدین پرکارش نادیده گرفته می‌شود، به دنیای موازی پناه می‌برد. در آنجا مجموعه‌ای دیگر از والدین خیالی وجود دارند که با او بازی می‌کنند، غذا می‌پزند و باغی خارق‌العاده را پرورش می‌دهند. این صحنه با عروسک‌های دست‌ساز و هزاران گل کاغذی توسط هنرمندان در ماه‌ها کار سخت و پر زحمت ساخته شده است.

عروسک‌ها روی اسکلت فلزی ظریفی ساخته شده‌اند؛ آن‌ها پوستی از سیلیکون پلاستیکی، لباس‌های دست‌ساز و سرهای قابل تعویض با مجموعه‌ای از حالات چهره مانند اخم، لبخند و لب‌های撅‌شده دارند. از آنجایی که کورالین تقریباً در تمام نماها حضور داشت، تولیدکنندگان از ۲۰ عروسک کورالین استفاده کردند. در یک روز خوب، طی سه و نیم سال فیلمبرداری روی حدود ۵۰ صحنه‌ی مینیاتوری سیاه‌پوشه‌ی یک‌چهارم مقیاس در انبار عظیم لایکا در پورتلند، اورگان، یک انیماتور می‌توانست ده ثانیه فیلم بگیرد.

تیم هنرمندان، طراحان، برقکاران، نورپردازان، لباس‌سازان، گریمورها، صداپیشگان و انیماتورهای سِلیک همه‌ی عناصر صحنه را از عروسک ۷ اینچی کورالین و گربه‌ی سیاه کوچک‌تر تا درختان مینیاتوری، برگ‌ها و علف‌ها و چراغ‌های سیاه درخشان خلق کردند. سِلیک کاری می‌کند که این دنیا زنده به نظر برسد.

23. بالا (Up) – 2009

بالا (Up)

با وجود عنوان دو حرفی‌اش، فیلمی بزرگ درباره احیای رویاهای کودکی، شکل‌گیری دوستی‌های غیرمنتظره، بت‌کردن شخصیت‌های ناشایست و غمی بی‌پایان است. این اثر برنده‌ی دو جایزه‌ی اسکار با بازی اد اسنر و کریستوفر پلامر، در سال ۲۰۰۹ اکران شد و تصویری از به یادماندنی‌ترین خانه‌ی پروازکننده به سمت آسمان پس از «جادوگر شهر اُز» را به سینما هدیه داد.

کارل (اسنر) پیرمردی عصبانی است که به خانه‌ی سالمندان فرستاده می‌شود. او که قبلا فروشنده‌ی بادکنک بوده، نقشه‌ی جسورانه‌ای می‌کشد تا با بستن بادکنک‌های فراوان به خانه‌اش، از محله‌ی در حال تغییر خود دور شود. او در این فرار موفق می‌شود اما ناخواسته مسافر و دردسری را نیز با خود همراه می‌کند، پسری پیشاهنگ به نام راسل (جردن ناگای) که همیشه سرحال است.

شخصیت‌های بامزه و چاق با رنگ‌های مداد شمعی، مقدمه‌ی فیلم را حتی تاثیرگذارتر می‌کنند. جایی که کارل پیش از ماجراجویی، همسر و عشق دوران کودکی‌اش، الی، را که حالا او را از دست داده به یاد می‌آورد. تماشای تلاش آن‌ها برای کنار آمدن با سقط جنین‌شان، غم‌انگیزتر از مرگ موفاسا یا مادر بامبی است و از هر نقطه‌ی داستانی غم‌انگیز در انیمیشن‌های دیزنی تا به امروز، تاثیرگذارتر است.

۲۲. پاپریکا (Paprika) – 2006

پاپریکا (Paprika)

ساتوشی کن به طور گسترده شناخته ‌‌شده نیست، بنابراین بسیاری از سینه‌فیل‌ها ممکن است متوجه نشوند که مرگ این انیماتور در سال ۲۰۱۰ (بر اثر سرطان، در سن ۴۷ سالگی) یک فقدان عمیق به شمار می‌رود. خلاقیت سینمایی او الهام‌بخش کریستوفر نولان و دارن آرنوفسکی بوده است؛ ریشه‌های فیلم «تلقین» را می‌توان در آخرین ساخته‌ی کن، «پاپریکا» پیدا کرد، فیلمی درباره‌ی دستگاهی که به درمانگران اجازه می‌دهد با ورود به خواب بیماران به آن‌ها کمک کنند. اما در حالی که نولان برای اینکه به مخاطب اجازه دهد با توضیحات دیالوگ محور همراه شود، نیاز به مکث داشت، فیلم کن به راحتی از سطوح مختلف آگاهی عبور می‌کند و حس کاملاً قابل درکی از زمان، فضا، رویا و واقعیت را خلق می‌کند. اگر با سطح بالای فیلم‌سازی کن آشنایی ندارید، مقاله‌ی ویدیویی تونی ژو درباره‌ی الگوهای برش او بسیار خوب ساخته شده است.

۲۱. میچل‌ها در برابر ماشین‌ها (The Mitchells vs. The Machines) – 2021

میچل‌ها در برابر ماشین‌ها (The Mitchells vs. The Machines)

داستان مایکل ری‌اندرا و جف رو درباره سفر جاده‌ای یک خانواده که با آخرالزمان ربات‌ها قطع می‌شود، یکی از بهترین فیلم‌های انیمیشن غیر دیزنی در حافظه‌ی اخیر است. این فیلم انیمیشنی دلپذیر و کارتونی را با طنز تیز و پیامی غافلگیرکننده و ظریف درباره‌ی چگونگی متحد کردن و در عین حال جدا کردن ما توسط تکنولوژی ترکیب می‌کند. فیل لرد و کریس میلر برند خاص خود از انیمیشن را ایجاد کرده‌اند که به آن‌ها اجازه می‌دهد در عین حال که حس شوخ‌طبعی خاص خود را حفظ می‌کنند، بین مالکیت‌های فکری مختلف جابه‌جا شوند، و اثر انگشت آن‌ها به عنوان تهیه‌کنندگان اجرایی در سراسر این اثر کلاسیک مدرن مشهود است. بحث‌های بی‌پایان سال ۲۰۲۱ درباره‌ی «انکانتو» باعث شد که «خانواده‌ی میچل‌ها علیه ماشین‌ها» توجهات شایسته‌ی خود را دریافت نکند، اما موضوع به موقع آن به این معنی است که بازبینی آن همیشه ارزشمند خواهد بود.

۲۰. والس با بشیر (Waltz With Bashir) – 2008

والس با بشیر (Waltz With Bashir)

شاهکار عذاب‌آور آری فولمان، طبقه‌بندی دشواری دارد، و نه فقط به این دلیل که یک مستند انیمه به نظر متناقض می‌رسد. نه، «والس با بشیر» پرنده‌ی عجیبی است، چون در مرز به شدت مورد مناقشه بین واقعیت و تخیل وجود دارد – به واقعیت یا داستان تعلق ندارد، بلکه به میانه‌ی مبهم خاطره.

این فیلم در درجه‌ی اول نمایشی از به یادآوردن است و فولمان را دنبال می‌کند که به دوران نوزده سالگی‌اش به عنوان یک سرباز اسرائیلی در جنگ لبنان ۱۹۸۲ برمی‌گردد و سعی می‌کند تاریکی‌هایی را که از آن زمان در تاریک‌ترین گوشه‌های ذهنش شکل گرفته است، روشن کند. فولمان با دیدار با همرزمان قدیمی‌اش، فیلمبرداری مکالمات آن‌ها با ویدیوی اچ‌دی، و سپس لایه‌بندی آن برخوردها در پوستی رویایی از انیمیشن فلش، خاطراته‌ای آغشته به حس گناه را به یک پرتره‌ی منحصربه‌فرد از تاریخ و تمام روش‌هایی که ما را تسخیر می‌کند، تبدیل می‌کند.

فیلم‌های زیادی را می‌توان «فراموش‌نشدنی» نامید، اما «والس با بشیر» بررسی می‌کند که این تمایز واقعاً به چه معناست و با انجام این کار، به یکی از معدود فیلم‌هایی تبدیل می‌شود که واقعاً لایق این لقب است.

۱۹. کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings) – 2016

کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings)

این شاهکار استاپ‌موشن بلندپروازانه استودیو لایکا، حماسه‌ای الهام‌گرفته از کوروساوا درباره‌ی قدرت والای قصه‌گویی است، که با ترکیب بی‌نظیر عروسک‌گردانی بسیار رسا با جلوه‌های دیجیتال هنرمندانه، یک ماجراجویی نادر را خلق می‌کند که می‌تواند با مخاطبان در تمام سنین طنین‌انداز شود. «کوبو و دو تار» داستان یک نوازنده‌ی شجاع اما غمگین سه‌تار (با صدای آرت پارکینسون، با این حال نمونه‌ای از گروه بازیگران سفیدپوستی است که متأسفانه در مرکزیت داستان قرار دارند) را روایت می‌کند که پدر جنگجوی خود را فقط از طریق داستان‌هایی می‌شناسد که مادرش نقل کرده‌است.

وقتی این پسر توسط پادشاه شیطان ماه ربوده می‌شود و در کنار یک میمون سخنگو (شارلیز ترون) و یک سوسک فراموشکار (متیو مک‌کانهی) به سفری برای بازیابی زره جادویی فرستاده می‌شود، قهرمان جوان ما بیش از آنچه تصور می‌کرد با خاطرات پدرش آشنا می‌شود. کم فیلمی به این شیوایی درباره‌ی نقشی که والدین می‌توانند در زندگی ما ایفا کنند، صحبت کرده‌اند؛ اینکه چگونه قبل از ورود ما به این دنیا، ما را شکل می‌دهند و بعد از رفتنشان با ما می‌مانند. حتی تعداد کمتری از فیلم‌ها برای این کار از خاله‌های عفریته‌ی شناوری که رونی مارا به آن‌ها صدا داده است، استفاده کرده‌اند.

۱۸. وال‌ئی (WALL•E) – 2008

وال‌ئی (WALL•E)

رقصیدن را تعریف کنید. شاهکار اندرو استانتون در پیکسار در سال ۲۰۰۸، در سطوح مختلف به طور همزمان و بدون مشکل کار می‌کند، در حالی که به مهارت هنری بی‌نظیر و یک داستان احساسی که همیشه تأثیرگذار است نیز توجه دارد.

وال‌ئی، ربات جمع‌آوری زباله، به مدت ۷۰۰ سال به تنهایی برای تمیز کردن لکه‌ای مخدوش از زمین که صادقانه بگویم، هنوز به نظر وحشتناک می‌رسد، زحمت کشیده است. اما در حالی که وال‌ئی برای دهه‌ها تنها بوده است، کنجکاوی و انسانیت او فقط رشد کرده است، و او با خوشحالی با فرهنگ (قطعا موزیکال‌ها) و چند موجود دیگر در اطرافش با ملایمتی که آنقدر شیرین است که واقعا آزاردهنده است، ارتباط برقرار می‌کند.

تنها چیزی که وال‌ئی نیاز دارد کسی است که همه اینها را با او به اشتراک بگذارد، اما زمانی که ایو به طور غیرمنتظره‌ای ظاهر می‌شود، همچنان یکی از شگفت‌انگیزترین – و پاداش‌دهنده‌ترین – داستان‌های عاشقانه‌ی سینمای مدرن را رقم می‌زند.

اما این همه چیزی نیست که این فیلم ارائه می‌دهد، زیرا فیلم استانتون نقدی فرهنگی را ارائه می‌کند که همچنان به همان اندازه مرتبط است، و وال‌ئی و ایو را به جمعیت منزوی‌شده‌ی انسان‌هایی معرفی می‌کند که شخصیت خود را در تعقیب صندلی‌های معلق راحت و حسیت «بخر و بزرگ» که آن‌ها را مصرف‌کننده نگه می‌دارد اما هرگز به هم وصل نمی‌کند، رها کرده‌اند.

اینکه دو ربات می‌توانند در دنیایی بدون احساس چیزی را حس کنند، پیش‌فرض اساسی است، اما اینکه «وال‌ئی» واقعاً از این موضوع برای الهام بخشیدن به احساسات واقعی استفاده می‌کند، ترفند واقعی است. این فیلم با انیمیشن‌های تاثیرگذار پیکسار (۱۰ سال بعد، و این فیلم هنوز به نظر تازه می‌رسد) و موسیقی متن از توماس نیومن که به هر فریم شکوه و جادو می‌افزاید، در یک دهه هیچ قدمی به عقب برنداشته است، بلکه فقط به رقصیدن ادامه می‌دهد. —KE

۱۷. کنگره (The Congress) – 2013

کنگره (The Congress)

رابین رایت در فانتزی نیمه‌انیمیشن آری فولمن، «کنگره»، نقش بسیاری از نسخه‌های خودش را بازی می‌کند، که از انواع کارهای جسورانه‌ی بصری برای تصور جهانی استفاده می‌کند که در آن تماشاگران سینما و علاقه‌مندان به محتوا دیگر صرفاً تماشاچی نیستند – آنها معتاد به مواد مخدر هستند. در اینجا، رابین رایت توسط هاروی کایتل، در نقش تهیه‌کننده‌ی «میرامونت»، متقاعد می‌شود تا شبیه‌اش را تحویل دهد. ذهن، بدن و روح او به صورت دیجیتال اسکن و نگهداری می‌شود تا در فیلم‌های بی‌ارزش گیشه به طور نامحدود بازسازی و استفاده مجدد شود. نکته‌ی قابل توجه این است که رابین واقعی و خونسرد دیگر نمی‌تواند بازیگری کند.

با جهشی به جلو به چند دهه، نیمه‌ی دوم فیلم به یک چاله‌ی تاریک از انیمیشن‌های باشکوه شبیه به آثار مارک رایدن یا هیرونیموس بوس در حالت توهم تبدیل می‌شود، زیرا رابین به یک همایش دور افتاده می‌رود که در آن همه شرکت‌کنندگان نوشیدنی مصرف می‌کنند که آن‌ها و دنیای‌شان را به هر چیزی که می‌خواهند تبدیل می‌کند. «کنگره» امکانات فیلم‌سازی را باز می‌کند، و به اندازه‌ی ضد هالیوود بودن، طرفدار سینما هم هست.

۱۶. دنیای فردا (World of Tomorrow) – 2015

دنیای فردا (World of Tomorrow)

بله، این فیلم کوتاه ساخته‌ی دان هرتزفلدت است، اما همچنین در ۱۷ دقیقه‌ی خود، ایده‌ها و پیچیدگی‌های احساسی بیشتری را نسبت به اکثر فیلم‌های دو ساعته (از جمله برخی از موارد موجود در این لیست) جای داده است. این فیلم بر روی دختری به نام امیلی تمرکز دارد که توسط کلون بزرگسال خود به سفری به آینده دعوت می‌شود. تقابل بین پاکی معصومیت کودکانه‌ی امیلی و نگاه تار به آنچه دنیا تبدیل می‌شود، لایه‌ی خردکننده‌ای از درام را ایجاد می‌کند، زیرا او برای درک کارهای ما هنوز خیلی کوچک است.

در همین حال، سبک انیمیشن ظاهراً ابتدایی هرتزفلدت مجموعه‌ای از احساسات رنگارنگ و سرزنده است. تماشای این شاهکار که داستانی عمیقاً فلسفی را به سادگی باورنکردنی روایت می‌کند، غیرممکن است که تحت تأثیر قرار نگیرید. این فیلم در کنار «La Jetée» ساخته‌ی کریس مارکر به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های کوتاه تاریخ سینما شناخته خواهد شد.

۱۵. پرسپولیس (Persepolis) – 2007

پرسپولیس (Persepolis)

رمان گرافیکی مارجان ساتراپی با «پرسپولیس»، داستان اتوبیوگرافیِ بلوغ او با پیش‌زمینه‌ی انقلاب ایران، جان می‌گیرد. اگرچه صحنه‌های روزمره فیلم رنگی هستند، اما بخش اعظم فیلم به صورت سیاه و سفید به تصویر کشیده شده است، که نه تنها وفاداری به رمان گرافیکی است، بلکه یک انتخاب سبکی است که به عقیده‌ی ساتراپی به نشان دادن این موضوع کمک می‌کند که ایران چگونه می‌تواند شبیه هر کشور دیگری باشد.

جذابیت ماندگار «پرسپولیس» در قابل ارتباط بودن آن است، با وجود اینکه بسیار شخصی است. داستان مارجان گیرا و قطعه‌ای جالب از تاریخ است، اما همچنین درباره‌ی تلاش ما برای برقراری ارتباط با دیگران و پیدا کردن خودمان صحبت می‌کند. ما می‌توانیم تجربیات خود را با هر دلشکستگی و لحظه‌ی شادی که مارجی تجربه می‌کند، همپوشانی دهیم. «پرسپولیس» هم‌برنده‌ی جایزه‌ی هیئت داوران در جشنواره‌ی کن ۲۰۰۷ شد و جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین داستان‌های بلوغ ساخته‌شده در این قرن تثبیت کرده است.

۱۴. فرار (Flee) – 2021

فرار (Flee)

جلسه‌ی درمان اتوبیوگرافیایی جوناس پوهر راسموسن در قالب فیلم، یکی از درخشان‌ترین آثار جشنواره‌ی مجازی ساندنس ۲۰۲۱ بود. امین، در آستانه‌ی ازدواج با نامزدش، خاطرات طاقت‌فرسای خود را به عنوان کودکی به یاد می‌آورد که در اواخرِ دهه‌ی تهاجم شوروی به افغانستان از آن کشور فرار کرده است. پدر و مادرش که کارمند دولت کمونیستی سرنگون‌شده بودند، به همراه او و خواهر و برادرش به مسکو فرار می‌کنند و سپس برای یافتن زندگی بهتر در غرب از هم جدا می‌شوند.

در اینجا، انیمیشن به زنده کردن رویدادهایی کمک می‌کند که بازسازی آن‌ها با بازیگران واقعی (یا حداقل بسیار پرهزینه) بسیار دشوار (یا حداقل بسیار گران) باشد، به ویژه برای پنهان کردن هویت واقعی امین. اما فراتر از همه، این تصاویر (فریبنده) ساده‌ی دوبعدی، بیانی به این داستان می‌بخشند و آن را در جایی بین خاطرات یک کودک و یک افسانه قرار می‌دهند: هرگز فراموش نخواهید کرد که چگونه کفش‌های چراغ‌دار دهه‌ی ۹۰ امین، با نور قرمز چشمک‌زن‌شان که روی برف می‌افتد، تقریباً گروه پناهندگان او را که می‌خواهند به طور غیرقانونی از مرز روسیه عبور کنند، لو می‌دهد. —CB

۱۳. شعبده‌باز (The Illusionist) – 2010

شعبده‌باز (The Illusionist)

اولین فیلم بلند سیلوان شومه‌ بعد از فیلم نامزد اسکارِ «تریplets of Belleville» در سال ۲۰۰۳، ادای احترامی به ژاک تاتی است، که شخصیت شعبده‌باز فیلم از فیلم‌ساز پوچ‌گرای فرانسوی و مونسو هولوتِ لاغراندام الهام گرفته شده است. اما این فیلم، با فیلمنامه‌ای از شریک همیشگی نویسندگی او، هنری مارکه به همراه شومه‌، بر اساس فیلمنامه‌ای ساخته‌نشده از تاتی ساخته شده است. «شعبده‌باز» که در اواسط قرن اروپا جریان دارد، داستانی از پدر و دختری است که دقیقاً پدر و دختر ندارند، زیرا شخصیت اصلیِ بدشانس از پاریس به ادینبورگ نقل‌مکان می‌کند، جایی که با دختری جذاب آشنا می‌شود و او را زیر بال و پر خود می‌گیرد. «شعبده‌باز» از انیمیشن دوبعدی ساده برای روایت داستانی ساده استفاده می‌کند، و تاریخ غم‌انگیز فیلم به عنوان یک اعتراف‌نامه‌ی احتمالی از تاتی به دختر دوری‌اش، به «شعبده‌باز» فضایی دلتنگ و مالیخولیایی می‌دهد که به ندرت در فیلم‌های انیمیشن آمریکایی دیده می‌شود.

۱۲. رنگو (Rango) – 2011

رنگو (Rango)

بله، این حقیقت که جانی دپ صداپیشگی شخصیت اصلی را برعهده دارد، حالا به طرز عمیق و عمیقی بدشانسی به نظر می‌رسد. اما اگر بتوانید از این موضوع عبور کنید، «رANGO» همچنان به عنوان یک انیمیشن وسترن عالی و به طرز دلچسب عجیب، خود را حفظ کرده است. «رANGO» ادای احترامی دوست‌داشتنی به فیلم‌هایی مانند «خوب، بد، زشت» یا فیلم‌های جان فورد است. در این فیلم، مارمولک قهرمان ما از صاحبانش گم می‌شود و در شهر وسترنِ خاک (Dirt) ظاهر می‌شود، جایی که او به کلانتر شدن ترغیب می‌شود و وظیفه دارد راز خشکسالی‌ای را که بر منظره تأثیر می‌گذارد، کشف کند.

این فیلم شاید به خاطر فرآیند انیمیشن منحصربه‌فردش جالب‌ترین باشد؛ کارگردان گور وربینسکی بازیگرانش را در لایو اکشن فیلمبرداری کرد و انیمیشن کامپیوتری را بر اساس آن فیلم‌ها ساخت که منجر به یک استایل منحصربه‌فرد، غافلگیرکننده و کثیف کاملاً متعلق به خودش شد.

۱۱. فرار مرغی (Chicken Run) – 2000

فرار مرغی (Chicken Run)

بعد از گذشت ۲۳ سال، «فرار مرغی» هنوز با درآمدی بیش از ۲۲۷ میلیون دلار در طول اکران سینمایی، پرفروش‌ترین فیلم استاپ‌موشن تاریخ است. و این افتخاری است که به خوبی سزاوار آن است، زیرا این فیلم یک شاهکار است.

این فیلم محصول مشترک Aardman Animations و DreamWorks است و بر روی گروهی از مرغ‌های بریتانیایی تمرکز دارد که قبل از اینکه به پای گوشت تبدیل شوند، سعی در فرار از مزرعه‌شان دارند. این گروه به رهبری جینجر (جولیا سَوالا) با اراده‌ای قوی، در تلاش‌های مختلفی برای فرار شرکت می‌کنند و به مخاطب مقداری از کمدی اسلپ‌استیک کلاسیک Aardman را ارائه می‌دهند.

اما فراتر از جذابیت ظاهری، «فرار مرغی» یک متن شگفت‌انگیز عمیق است: در سال‌های پس از انتشار، بسیاری مضامین فمینیسم و مارکسیسم را که در پشت داستان پنهان شده‌اند، بررسی کرده‌اند، مانند اینکه چگونه جورج اورول فاشیسم روسیه را در «قلعه حیوانات» نقد کرد. در منظره‌ای که فیلم‌های انیمیشن غربی اغلب قلمرو شرکت‌های غول‌پیکر هستند، طبقه‌بندی هر یک از آن‌ها به عنوان واقعاً «رادیکال» سخت است، که باعث می‌شود روحیه انقلابی «فرار مرغی» چیزی باشد که ارزش دفاع کردن را دارد.

۱۰. خانواده شگفت‌انگیز (The Incredibles) – 2004

خانواده شگفت‌انگیز (The Incredibles)

به احتمال زیاد، هیچ فیلم ابرقهرمانی لایو اکشنی هرگز نخواهد توانست با «خانواده شگفت‌انگیز»، یکی از بهترین آثار پیکسار، برابری کند. خانواده‌ی ابرقهرمانان دهه‌ی ۶۰ برد برد (که نه چندان هم از چهار شگفت‌انگیز الهام نگرفته‌اند) شاید به یادماندنی‌ترین گروه ابرقهرمانان در تاریخ سینما باشند: هلن (Elastigirl) سرسخت با صداپیشگی هالی هانتر، آقای شگفت‌انگیز افسرده‌ی با صداپیشگی کریگ تی. نلسون، ویولت خجالتی با صداپیشگی سارا وول و داش پرحرکت با صداپیشگی اسپنسر فاکس، همگی با شخصیت و طنز از پرده سینما بیرون می‌پرند. و شخصیت شروری که آن‌ها را از بازنشستگی بیرون می‌کشد، سندروم لوس با صداپیشگی جیسون لی، دقیقاً همان شرور کمپ و نمادینی است که به نظر می‌رسد دنیای سینمایی مارвел در ۳۰ فیلم نتوانسته خلق کند.

اکشن فیلم هیجان‌انگیز است، بازیگران مکمل عالی هستند (همسر یخ‌زن، تو همیشه مشهور خواهی ماند!) و پیوندهای خانوادگی دلگرم‌کننده است: در دنیایی از «جاودانگان» و «مرد مورچه‌ای‌های» بی‌روح و بی‌احساس، «خانواده شگفت‌انگیز» ابرقهرمانان امروزی را شرمنده می‌کند.

۹. پسرک و مرغ ماهی‌خوار (The Boy and the Heron) – 2023

پسرک و مرغ ماهی‌خوار (The Boy and the Heron)

کسی چطور بعد از یکی از باعظمت‌ترین و عمیق‌ترین وداع‌هایی که سینما تا به حال به خود دیده، فیلم بعدی‌اش را بسازد؟ تعریفاً، نمی‌سازد. یا بازنشسته می‌شود، یا می‌میرد. یا بازنشسته می‌شود و بعد می‌میرد. حتی در برخی موارد به نظر می‌رسد به خاطر بازنشستگی مرده است. و بعد هایائو میازاکی، فیلم‌ساز ۸۲ ساله و هم‌بنیانگذار استودیو Ghibli وجود دارد، که همیشه در دسته‌ی خودش بوده است، کسی که در طول دوران حرفه‌ای درخشانش، به‌طور رسمی یا غیررسمی کار را حداقل هفت بار کنار گذاشته است، آخرین بار پس از اکران شاهکارش «باد برمی‌خیزد» در سال ۲۰۱۳. آن فیلم — یک زندگی‌نامه‌ی داستانی درباره‌ی مهندس هوافضا جیرو هوریکوشی — با این جمله‌ی کسی به پایان رسید که گفت «ما باید زندگی کنیم»، علی‌رغم همه چیز. آخرین فیلم جدید (فعلاً) میازاکی می‌پرسد که چگونه، و سپس پاسخ خودش را ارائه می‌دهد.

داستان پسرک و مرغ ماهی‌خوار درباره‌ی پسری عصبانی و داغدار به نام ماهیتو است که در سال ۱۹۴۳ مادرش را در آتش‌سوزی بیمارستان از دست می‌دهد و سپس به حومه ژاپن نقل مکان می‌کند تا پدرش بتواند با عمه‌ی او ازدواج کند. این فیلم با فریب دادن ماهیتو به دنیایی موازی توسط پرنده‌ای شبیه به یاگو که وعده‌ی دیدار مجدد با مادرش را می‌دهد، با قدرت تمام شروع می‌شود. فیلم میازاکی که از قبل یکی از زیباترین فیلم‌های ساخته‌شده است، از آن نقطه به بعد به فراتر از آن ارتقا پیدا می‌کند و به یک ماجراجویی رؤیایی تبدیل می‌شود که خالق آن را در حال تأمل عریان درباره‌ی میراثش نشان می‌دهد. و در حالی که این آوازه‌ی قو مانند یک رویا ممکن است بیش از حد اوج‌دار و پراکنده باشد تا با قدرت توفانی که باعث شد «باد برمی‌خیزد» مانند یک وداع قطعی به نظر برسد، «پسر و حواصیل» میازاکی را چنان برهنه در حال وداع نشان می‌دهد — با ما، و با پادشاهی متلاشی‌شده‌ی رویاها و جنون که به زودی پشت سر خواهد گذاشت — که به نوعی به یک خداحافظی حتی مناسب‌تر تبدیل می‌شود، خداحافظی‌ای که با شکوه الهی و اندوهی نفس‌گیر از تماشای یک فرد جاودان واقعی که با مرگ خودش کنار می‌آید، مزین شده است.

۸. باد برمی‌خیزد (The Wind Rises) – 2013

باد برمی‌خیزد (The Wind Rises)

هایائو میازاکی با این وداع باشکوه و زیبا، که به طرز غیرقابل توصیفی قوچ است، جایگاه خود را به عنوان برترین انیماتور سینما تثبیت کرد. کارگردان «همسایه من توتورو» در این داستان درباره‌ی جیرو هوریکوشی، مهندس هواپیمای «صفر» (با صدایی کاملاً خنثی به روایت هیدئاکی آنو، خالق «نئون جنسیس اونگلیون») پیچشی تند به سمت ملودرام تاریخی می‌کند.

هر چیزی درباره‌ی این فیلم بسیار غیرعادی بود، به ویژه این واقعیت که آثار زندگی‌نامه‌ای انیمه بسیار کم هستند، چه برسد به آن‌هایی که درباره‌ی شخصیت‌های جنجالی جنگ جهانی دوم هستند که با احساس مسئولیت مبهم در قبال میلیون‌ها مرگ به گور رفتند؛ تصور کنید آخرین فیلم برد برد یک انیمیشن پیکسار درباره‌ی جی رابرت اوپنهایمر باشد. «باد برمی‌خیزد» با غلبه بر جنجال‌های گمراه‌کننده‌ای که اکران این فیلم را همراهی می‌کرد، همچنان به عنوان یک ستایش بی‌نظیر و آزاردهنده از فرآیند خلاقانه و زندگی عذاب‌آور زیباترین رویاهای ما ماندگار است. —DE

۷. ولف واکرز (Wolfwalkers) – 2020

ولف واکرز (Wolfwalkers)

سومین و آخرین قسمت از «سه‌گانه‌ی فولکلور ایرلندی» استودیوی Cartoon Saloon که در کیلکنی مستقر است، گسترده‌ترین اثر آن است: حماسه‌ای درباره‌ی مبارزه‌ی بی‌انتها بین تعصب و آزادی. در طول سلطنت استبدادی الیور کرامول، زمانی که ایرلند تحت حکومت انگلیس بیش از هر زمان دیگری رنج می‌برد، «ارباب محافظ» دستور نابودی تمام گرگ‌ها در جزیره‌ی زمرد را می‌دهد. دختر ماجراجوی (آنر نیفسی) یک شکارچی انگلیسی (شان بین) متوجه می‌شود که انگیزه‌ی انگلیسی‌ها برای نابودی گرگ‌ها و هر چیزی «وحشی»، درباره‌ی کنترل و اطاعت – استعمار – است، زمانی که با دختری جوان ایرلندی به نام مِب (ایوا ویتاکر) روبرو می‌شود، که بخشی از گرگ‌گردان‌ها است، مردمی که می‌توانند به گرگ تبدیل شوند. کارگردانان تام مور و راس استوارت با وجود روایت داستانی پیچیده و پر از اکشن، جزئیات پس‌زمینه را با دقتی غیرممکن ارائه می‌دهند. حتی اگر روایت کمی تکراری شود، به اندازه‌ی کافی برای تماشا وجود دارد. —CB

۶. افسانه‌ی شاهدخت کاگویا (The Tale of the Princess Kaguya) – 2013

افسانه‌ی شاهدخت کاگویا (The Tale of the Princess Kaguya)

وقتی صحبت از فیلم‌های اقتباسی از فولکلور باستانی می‌شود، هرگز عاقلانه نیست که به پایان خوش امیدوار باشید – داستان‌سرایان قدیم به اندازه‌ی مدیران فیلمی که بعد از آن‌ها آمدند ملایم نبودند. به عبارت دیگر، کسانی که با فیلم‌های دیزنی بزرگ شده‌اند، شاید برای چیزی که در پایان فیلم خیره‌کننده‌ی ایسائو تاکاهاتا، «افسانه‌ی شاهدخت کاگویا» در انتظارشان است، آماده نباشند. این فیلم بر اساس افسنه‌ی ژاپنی قرن دهم ساخته شده و به سطحی از ویرانی احساسی می‌رسد که در هیچ فیلم انیمیشنی از این طرفِ «گورطلعه‌ی کرم‌های شب‌تاب» خود تاکاهاتا دیده نشده است.

سبک آبرنگی ساده‌ی تاکاهاتا، تلخی و پراکندگی زیبایی را به تصویر کشیده است، اما داستان افسانه‌ای درباره‌ی دختری جادویی که از ماه می‌آید و توسط هیزم‌شکنی‌های فروتن بزرگ می‌شود، به طرز فراموش‌نشدنی‌ای کامل و سرشار از زندگی است. اما شاید غم‌انگیزترین چیز درباره‌ی این شاهکار به‌شدت غمگین، این باشد که یکی از آخرین آثار استودیوی بزرگ جیبلی به شمار می‌رود.

۵. مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spiderverse) – 2018

مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spiderverse)

آیا دنیا به یک فیلم مرد عنکبوتیِ دیگری نیاز دارد؟ در مورد فیلم انیمیشنی الهام‌بخش باب پرسیکتی، پیتر رمزی و رادنی راثمن با عنوان «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی»، پاسخ یک «بله» قاطع است. چرخشی جدید در تار قدیمی، فیلم در درونِ «دنیای عنکبوتی» وجود دارد – یک دنیای موازی که فیلم‌های لایو اکشن فعلی با بازی تام هالند را رد نمی‌کند و به‌طور مفصل داستان‌هایی را از سراسر مجموعه کمیک بوک طولانی‌مدت که می‌توانند فیلم خودشان را بسازند، وارد می‌کند – و همچنان موفق می‌شود مسیر خودش را هموار کند.

مایلز مورالس (با صداپیشگی Shameik Moore)، مانند بسیاری از مردان عنکبوتی قبل از خودش، یک پسر معمولی است که زندگی‌اش بعد از گزیده‌ی یک عنکبوتی رادیواکتیو به هم می‌ریزد. با این حال، چیزی که همیشه درباره‌ی مرد عنکبوتی (یا زن عنکبوتی!) جذاب بوده این است که زندگی او فراتر از آن نیش عنکبوتی به اندازه‌ی کافی جالب است، و مایلز به راحتی آن را ارائه می‌دهد: باهوش، در آستانه‌ی بقیه‌ی دوران نوجوانی‌اش، و از یک خانواده‌ی پیچیده‌ی جذاب، تماشای مایلز حتی بدون تمام چیزهای ابرقهرمانی هم لذت‌بخش است.

اما چیزهای ابرقهرمانی هم عالی هستند. انیمیشن پر جنب و جوش، رنگارنگ و مبتکر، قهرمانی‌ها را به ارتفاعات خیره‌کننده‌ی جدید (اغلب به معنای واقعی کلمه) می‌رساند و به «به درون دنیای عنکبوتی» اجازه می‌دهد تا وارد جنبه‌های دیوانه‌وار ناگهان به عظمت پرتاب شدن (توالی‌های روان‌گردان با رنگ‌های آبنباتی که به اندازه‌ی هیجان‌انگیز بودن، سرگرم‌کننده هستند) شود. معرفی گروهی از مردان عنکبوتیِ دیگر، هم به طنز و هم به هیجان مبهوت‌کننده‌ی داستانی که از قبل حول قلب بزرگ مایلز و میل جدی او برای نجات روز می‌چرخد، می‌افزاید و به او دوستان جدید زیادی می‌دهد و به فیلم انبوهی از شخصیت‌های جدید باحال برای لذت بردن می‌دهد. نه تنها یکی از موفق‌ترین فیلم‌های مرد عنکبوتی در تمام دوران، نه تنها کاوش فوق‌العاده درباره‌ی پیامدهای ذهن‌خم‌کننده‌ی یک دنیای موازی، بلکه اثری است که با خوشحالی مسیر خودش را هموار می‌کند و در عین حال به تاریخچه‌ی غنی‌اش وفادار می‌ماند.

۴. لاک‌پشت قرمز (The Red Turtle) – 2016

لاک‌پشت قرمز (The Red Turtle)

مایکل دودوک دو ویت، انیماتور هلندی، برای ساختن این داستان بقا بدون کلام با استودیو Ghibli همکاری کرد. این داستان در طول مدت زمان کوتاه خود به یک افسانه‌ی لذیذ تبدیل می‌شود و هرگز از هیچ فریمی به سادگی نمی‌گذرد. هنگامی که این فیلم منتشر شد، حتی بزرگترین طرفدارانش نیز تمایل داشتند تا به جای طرح، بر حس و حال آن تأکید کنند، اما این موضوع انصاف بصری خیره‌کننده‌ای را که به نمایش گذاشته شده است، زیر سوال نمی‌برد. در عوض، «لاک‌پشت قرمز» از فرم یک داستان آشنا استفاده می‌کند در حالی که آن را از درون بازسازی می‌کند.

وضعیت اسفناک یک آدم تنها که در میانه‌ی یک طوفان سهمگین به جزیره‌ای متروکه پرتاب می‌شود، فریاد می‌زند «رابینسون کروزوئه»، اما زمانی که مرد با موجود باعظمتِ عنوان داستان روبرو می‌شود، ماجراهای او چرخش‌های تازه‌ی غیرمعمولی پیدا می‌کند. این همراه جزیره‌نشین در ابتدا به عنوان یک مزاحمت تلقی می‌شود، تا زمانی که می‌میرد. اما زمانی که لاک‌پشت ناگهان به یک زن تبدیل می‌شود، ماجراجویی بعدی فراتر از سنت‌های روایی‌اش می‌رود و به تفکری عمیق درباره‌ی مرگ و هم‌نشینی تبدیل می‌شود. «لاک‌پشت قرمز» که هم با تصاویر مغناطیسی استودیوی میازاکی هماهنگ است و هم از نظر دیدگاه مختصرتر است، ماهیت پیچیده و روح‌داری دارد که به سادگی فریبنده‌ی طراحی‌اش نفوذ می‌کند و آن را در جایگاه ویژه‌ای به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های انیمیشن تاریخ قرار می‌دهد.

۳. آقای فاکس شگفت‌انگیز (Fantastic Mr. Fox) – 2009

آقای فاکس شگفت‌انگیز (Fantastic Mr. Fox)

فیلم‌های لایو اکشن وس اندرسون اغلب و به عمد مانند دیوراماهای دست‌ساز به نظر می‌رسند، بنابراین نباید تعجب‌آور باشد که او به سمت انیمیشن استاپ موشن متمایل شود، جایی که به معنای واقعی کلمه هر چیزی در قاب با طراحی در آنجا قرار داده شده است و دست هنرمندان را می‌توان با هر تکان خوردن خز روباه احساس کرد. «آقای فاکس شگفت‌انگیز» ساخته‌ی اندرسون کمتر اقتباسی از رمان محبوب رولد دال است تا یک سکوی پرش برای کارگردان برای تصور دنیای داستانی خودش که به طور شگفت‌انگیزی یک تفکر عمیق و فلسفی درباره‌ی انسان بودن در قرن بیست و یکم است.

با این وجود، این فیلم یک داستان بدون احساسات اضافی و کودکانه است که با اجرای کمدی صوتی هنرمندانه توسط جرج کلونی، مریل استریپ، بیل موری، جیسون شوارتزمن، اوون ویلسون، مایکل گمبون، جارویس کوکر و آرامش صحنه‌دزدِ اریک برادر اندرسون، سرشار از ماجراجویی و شوخ‌طبعی است.

2. مرد عنکبوتی: آن سوی دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Across the Spider-Verse) – 2023

مرد عنکبوتی: آن سوی دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Across the Spider-Verse)

در واقع مایلز با چه چیزی مبارزه می‌کند؟ با چیزی کمتر از – مکث کنید تا واقعاً این بخش را درک کنید – خودِ «قانون» (منظور همان خطوط اصلی و پذیرفته شده داستان‌ها در دنیای کمیک است). بله، واقعاً، همان چیزی که میگل اوهارا، جسیکا درو، گوئن، پیتر بی. پارکر و بقیه اعضای «انجمن عنکبوتی» وظیفه دارند آن را حفظ کنند، خود «قانون» است. برای طرفداران کمیک، مفهوم این موضوع واضح است: «قانون» از تمام آن داستان‌های پذیرفته شده، کلاسیک و سنتی، ستون فقرات دنیای ابرقهرمانان، چیزی که نمی‌خواهید آن را خراب کنید، با آن مخالفت کنید یا به طور کامل بشکنید، تشکیل شده است.

مایلز مورالس، از همان زمان خلقش در کتاب‌های کمیک و روی پرده سینما، چرخشی جدید به «قانون» می‌دهد. مرد عنکبوتی‌ای که پیتر پارکر نیست؟ اهل بروکلین است؟ دورگه است؟ اگر هنوز با خلق چنین شخصیت‌هایی مخالف هستید یا فیلمی را بمباران نقد می‌کنید چون جرات کرده فردی را با رنگ پوست یا جنسیتی متفاوت از آنچه می‌خواستید انتخاب کند یا در مورد این نوع «ایدئولوژی دیوانه‌وار» در رسانه‌های اجتماعی فریاد می‌زنید یا هر کاری که با وقت گرانبهایتان روی زمین انجام می‌دهید، « Across the Spider-Verse » پیامی کاملاً واضح برای شما دارد. شکستن «قانون»؟ تنها راه پیشرفت همین است.

1. شهر اشباح (Spirited Away) – 2001

شهر اشباح (Spirited Away)

چیزی زیبا و در عین حال ترسناک در مورد به دست آوردن دقیقاً همان چیزی که آرزویش را دارید وجود دارد. این جواهر خیره کننده در مجموعه شاهکارهای هایائو میازاکی، ماجراهای چیرو، دختر جوانی را در سفری تخیلی از سرزمینی پر از حیوانات نفرین شده، جادوگران شرور و موجودات بی‌شکل که به راحتی انسان‌ها را می‌بلعند، دنبال می‌کند. این ترکیبی از شگفتی و خطر به سبک میازاکی است که باعث می‌شود این انیمه به یک افسانه مدرن در ردیف داستان‌های ماندگار گریم و ایزوپ و روایت‌های شفاهی بی‌شمار که از تمام آنچه دنیای پهناور برای ما در نظر گرفته است، تبدیل شود.

کدام درس بهتر از این برای کودکی که در یک سفر عجیب و خطرناک قدم می‌گذارد وجود دارد که قهرمانان و شخصیت‌های شرور می‌توانند در لحظه‌ای جای خود را عوض کنند، دستی که با حسن نیت دراز می‌شود می‌تواند برای وحشت استفاده شود و یک دشمن شرور ممکن است روزی رستگار شود؟ بدون‌صورت، یوبابا و زنیربا، هاکو: همه شخصیت‌های مهم داستانی که می‌توان آن را به مثالی برای بزرگسالی جوان، رابطه مدرن ما با طبیعت، نحوه رفتار با بزرگانمان یا همه این موارد در یک‌جا تبدیل کرد. از نظر لحن، رنگ و ایده‌های موضوعی، این انیمه به اندازه‌ی تمام آثار استودیو گیبلی رنگارنگ است و همه این‌ها با ظرافت و کنترل یک استاد داستان‌سرایی ارائه شده است.

پایان فیلم تجلی کاملی از معنای سفر به دنیای بصری جادویی و ناشناخته و بازگشت ایمن به دنیای واقعی است. شما هنوز همان آدم هستید، اما چیزی تغییر کرده که نمی‌توانید دقیقاً روی آن انگشت بگذارید. این وعده بزرگ فیلم، انیمیشن یا هر چیز دیگری است که در اینجا با صداقتی به اندازه مجاز بودن در دنیای فانتزی ارائه شده است.

به این پست امتیاز بدهید

محمود طاهری نیا

سلام! من محمود طاهری نیا هستم و در عالم وب فعالیت می‌کنم. با سابقه کاری در طراحی و توسعه وب سایت‌ها و نرم‌افزارهای تحت وب، من تمام تلاشم را می‌کنم تا مطالب مفیدی را در اینجا با شما به اشتراک بگذارم. از مباحث تازه و فناوری‌های بروز گرفته تا راهنمایی‌های عملی، در اینجا همه چیز را پوشش می‌دهم. امیدوارم تجربه خواندن مطالب من برای شما مفید و جذاب باشد. اگر سوالی دارید یا نیاز به مشاوره دارید، با من در تماس باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا