توسعه فردی

خودآگاهی چیست: 5 راه برای خودآگاهی بیشتر

خودآگاهی توانایی شناخت واضح و عینی خود از طریق تأمل و تعمق می باشد.

مقدمه

به مقاله خودآگاهی چیست خوش آمدید. هر چند ممکن است دست یابی به واقعیت کامل خود امکان پذیر نباشد، اما قطعاً درجاتی از خودآگاهی در یک طیف وجود دارند. با اینکه هرکس تصوری ابتدایی از ماهیت خودآگاهی دارد، اما نمی دانیم این خودآگاهی دقیقاً از کجا ناشی می شود، مقدمات آن چه می باشند، یا چرا برخی از ما نسبت به دیگران خودآگاهی بیشتر یا کمتری داریم.

تعریف خودآگاهی

در اینجا نظریه خودآگاهی مطرح و پاسخ‌های بالقوه‌ای برای سؤالاتی از این دست ارائه می دهد.

نظریه خودآگاهی چیست؟

نظریه خودآگاهی مبتنی بر این ایده است که شما افکارتان نیستید، بلکه وجود مشاهده کننده افکارتان می باشید. شما متفکر، متفاوت و جدا از افکار خود هستید (دووال و ویکلاند، 1972).

ما می‌توانیم روز خود را بدون تامل درونی و فکر زیاد گذرانده و صرفاً اندیشیده و احساس نموده و آنطور که می‌خواهیم رفتار کنیم. با این حال، قادریم توجه خودمان را بر خود درونی نیز متمرکز نمائیم، توانایی که دووال و ویکلاند (1972) آن را “خود ارزیابی” نامیدند.

هنگام خودارزیابی، ممکن است به این فکر کنیم که آیا آن‌طور که «باید» فکر، احساس و عمل می کنیم و یا از استانداردها و ارزش‌های خود پیروی می نمائیم. از این امر بعنوان مقایسه با استانداردهای صلاحیت خود یاد می شود. ما روزانه این کار را انجام داده و از این استانداردها به عنوان راهی برای قضاوت درباره درستی افکار و رفتار خود استفاده می کنیم.

استفاده از این استانداردها مولفه اصلی تمرین خودکنترلی محسوب می شود، چون درستی انتخاب هایی که برای رسیدن به اهداف خود انجام می دهیم را ارزیابی و مشخص می کنیم.

تحقیق در مورد این موضوع

این نظریه برای چندین دهه وجود داشته و محققان زمان زیادی برای بررسی صحت و درستی آن داشته اند. شناخت عمیق خودآگاهی، الزامات و مزایای آن می‌تواند چارچوبی سالم برای تقویت خودآگاهی در خود و دیگران در اختیار ما قرار دهد.

طبق این نظریه، دو نتیجه اولیه از مقایسه خودمان با معیارهای صلاحیت وجود دارد:

  1. «موفق می شویم» یا بین خود و استانداردهایمان یک همسویی پیدا می کنیم.
  2. «شکست می‌خوریم» یا تناقضی بین خود و استانداردهایمان می یابیم (سیلویا و دووال، 2001).

هنگام یافتن تناقض بین این دو، با دو انتخاب مواجه خواهیم شد: تلاش برای کاهش تناقض یا اجتناب کامل از آن.

تئوری خودآگاهی (و تحقیقات بعدی) نشان می دهد که چند عامل مختلف بر نحوه پاسخگویی ما تأثیر گذارند. اساساً این به نحوه تصور ما از نتیجه آن بستگی دارد. اگر باور داشته باشیم که شانس اندکی برای تغییر این تناقض وجود دارد، به اجتناب از آن تمایل خواهیم داشت. در صورتیکه معتقد باشیم که احتمال افزایش همسویی بین ما با استانداردهای صلاحیتمان وجود دارد، اقدام می کنیم.

اقدامات ما همچنین بستگی به میزان زمان و تلاش ما برای همسویی مجدد دارد. هرچه پیشرفت کندتر باشد، احتمال کمتری برای تلاش‌ مجدد وجود دارد، به خصوص اگر اختلاف درک شده بین خودمان و استانداردهایمان زیاد باشد (سیلویا و دووال، 2001).

در اصل، این بدان معناست که وقتی با اختلاف قابل توجهی مواجه می شویم که مستلزم کار مداوم و تمرکز زیاد است، اغلب به سادگی خود را به زحمت نینداخته و از خودارزیابی در مورد این اختلاف خاص اجتناب می کنیم.

علاوه بر این، سطح خودآگاهی ما با احتمال موفقیت در اصلاح خود و استانداردهایمان برای تعیین اینکه چگونه در مورد نتیجه فکر می کنیم، تاثیر متقابل دارد. زمانی که خودآگاه بوده و معتقد باشیم شانس موفقیت زیاد است، معمولاً سریعاً آن موفقیت یا شکست را به تلاش‌های خود نسبت می‌دهیم.

برعکس، هنگامی که خودآگاه هستیم ولی معتقدیم که شانس کمی برای موفقیت وجود دارد، به این عقیده تمایل پیدا می کنیم که نتیجه بیشتر تحت تأثیر عوامل خارجی قرار دارد تا تلاش های ما (سیلویا و دووال، 2001). البته گاهی موفقیت ما در همسویی با استانداردهایمان تا حدی توسط عوامل خارجی کنترل می شود، اما ما همیشه در موفقیت ها و شکست های خود نقش داریم.

جالب اینکه ما تا حدی نیز بر استانداردهای خود کنترل داریم، به طوریکه اگر متوجه شویم در حد و اندازه آنها نیستیم، احتمالا” آنها را تغییر دهیم (دانا، لالوانی و دووال، 1997).

اگر بجای خود بیشتر روی استانداردها تمرکز کنیم، این اتفاق بیشتر می‌افتد. در صورتیکه هنگام تمرکز بیشتر بر عملکرد خود بجای استانداردها شکست بخوریم، به احتمال زیاد استانداردها را مقصر دانسته و آنها را متناسب با عملکرد خود تغییر می دهیم (دانا و همکاران، 1997).

هر چند ممکن است صرفاً تقصیر را متوجه استانداردها دانسته و در نتیجه از مسئولیت شانه خالی کنیم، اما موقعیت های فراوان با استانداردها بیش از حد سختگیرانه وجود دارند. دفاتر مشاوران مملو از افرادی است که خود را با استانداردهای غیرممکن سر پا نگه داشته و در مقایسه با استانداردهای درونی اشان هیچ شانسی برای موفقیت به خود نمی‌دهند.

از تحقیقات در مورد خودآگاهی مشخص است که این عامل مهمی در نحوه تفکر، احساس، عمل و واکنش ما به افکار، احساسات و اعمالمان می باشد.

4 مزیت اثبات شده خودآگاهی

اکنون، اجازه دهید توجه خود را به تحقیق در مورد نتایج خودآگاهی معطوف کنیم.

همان طور که می توانید تصور کنید تمرین خودآگاهی مزایای زیادی دارد :

  • می‌تواند ما را فعال‌تر کرده، پذیرش ما را تقویت نموده و باعث تشویق خودسازی مثبت شود.
  • خودآگاهی به ما اجازه می دهد که مسائل را از دید دیگران ببینیم، خودکنترلی را تمرین کرده، بصورت خلاقانه و ثمربخش فعالیت کنیم، به خود و کارمان افتخار کرده و همچنین عزت نفس کلی را تجربه کنیم (سیلویا و اوبراین، 2004).
  • منجر به تصمیم گیری بهتر می شود (ریدلی، شوتز، گلنز، و واینستین، 1992).
  • می تواند ما را در شغل هایمان بهتر کند، باعث شود در محل کار ارتباطات بهتری داشته و اعتماد به نفس و رفاه شغلی ما را افزایش دهد (ساتون، ویلیامز و آلینسون، 2015).

این مزایا دلایل کافی برای کار بر روی بهبود خودآگاهی محسوب می شوند، اما به هیچ وجه کامل نیستند. خودآگاهی پتانسیل ارتقاء تقریباً هر تجربه ای را دارد، زیرا ابزار و تمرینی است که می توان از آن در هر مکان و زمانی برای اثبات خود در لحظه به منظور ارزیابی واقعبینانه خود و موقعیت استفاده کرد و به انتخاب های مناسب کمک می کند.

3 نمونه از مهارت های خودآگاهی

بنابراین می دانیم که خودآگاهی خوب است، اما چگونه است؟ چگونه می توان خودآگاهی را تمرین کرد؟

در ادامه سه مثال از افرادی که مهارت های خودآگاهی را تمرین می کنند ارائه می شود:

باب در محل کار

باب برای تهیه یک گزارش فصلی در محل کار خود با مشکل مواجه است و او اغلب نتایج پایین‌تراز سطح انتظاری را ارائه می‌دهد. او متوجه عدم تطابق بین استانداردها و عملکرد خود شده و مشغول خودارزیابی می شود تا مشخص کند که این عدم تطابق از کجا ناشی شده و چگونه اصلاح می شود.

او از خود می‌پرسد چه چیزی این کار را برای او سخت می‌کند، و متوجه می‌شود که هرگز در انجام کارهایی که در گزارش آمده مشکلی نداشته، بلکه آن ها را منسجم و واضح بازنویسی می کند.

باب تصمیم می‌گیرد با گذراندن دوره‌ای برای بهبود توانایی نوشتن خود، از همکارش بخواهد که گزارش او را قبل از ارسال بررسی کند و یک الگوی قابل استفاده مجدد برای گزارش‌های آینده تهیه کند، تا مطمئن شود که تمام اطلاعات مرتبط را در بر می گیرد.

مونیک در خانه

مونیک با دوست پسرش لوئیس در زمینه رابطه مشکل دارد. او تصور می‌کند که لوئیس برای او ارزش قائل نیست و به او نمی‌گوید که دوستش دارد یا به اندازه کافی علاقه اش را نشان نمی دهد. آنها اغلب در مورد این مسئله دعوا می کنند.

ناگهان متوجه می شود که احتمالا” خودش نیز در ایجاد مشکل نقش دارد. او به رفتار خود نگاه کرده و در می یابد که اغلب از لوئیس قدردانی نمی کند، از کارهای خوبی که او در خانه برایش انجام می دهد و از لمس های فیزیکی کمی که نشان دهنده محبت اوست، چشم پوشی می نماید.

مونیک مواقعی را که لوئیس فرصت دوست داشت او را از دست می دهد در نظر گرفته و تصور می کند که او عمداً از انجام کارهایی که دوست دارد اجتناب می کند. در نتیجه مدتی را صرف فکر کردن و صحبت با لوئیس در مورد اینکه چگونه می خواهند عشق را نشان داده و دریافت کنند، نموده و آنها شروع به کار روی بهبود رابطه خود می کنند.

بریجت به تنهایی

بریجت مشکل عزت نفس پایین دارد که باعث بروز علائم افسردگی می شود. او به اندازه کافی احساس خوب بودن نمی کند و فرصت هایی که به سراغش می آید را به خاطر این مسئله از دست می دهد. او شروع به کار با یک مشاور می کند تا به او در ایجاد خودآگاهی کمک کند.

سری بعد که فرصتی برای او فراهم می شود، فکر می کند که نمی خواهد این کار را انجام دهد و در ابتدا تصمیم می گیرد آن را رد کند. بعداً، با کمک برخی از تکنیک‌های خودآگاهی، بریجت متوجه می‌شود که تنها به این دلیل که می ترسد به اندازه کافی خوب نیست نمی‌خواهد این کار را انجام دهد.

بریجت به خود یادآوری می کند که به اندازه کافی خوب است و افکار خود را به جای “اگر شکست بخورم چه می شود؟” به سمت”اگر موفق شوم چه اتفاقی می افتد؟” هدایت می کند. او این فرصت را پذیرفته و به استفاده از خودآگاهی و عشق به خود برای افزایش شانس موفقیت ادامه می دهد.

این سه داستان نشان می‌دهند که خودآگاهی چگونه ممکن است به نظر برسد و هنگام استفاده چه کمکی به شما می کند. بدون خودآگاهی، باب به ارائه گزارش های بد ادامه می داد، مونیک به یک رابطه ناخوشایند ادامه می داد یا همه چیز را به هم می زد، و بریجت هرگز از فرصتی که باعث رشد او می شود، استفاده نمی کرد.

اگر به اطراف نگاه کنید، می توانید این داستان ها را در همه جا ببینید.

5 روش افزایش خودآگاهی

روش افزایش خودآگاهی

حال که مثال های واضحی از خودآگاهی را در ذهن داریم، می دانیم که پذیرش خودآگاهی و رشد چگونه است. اما شما چگونه این کار را انجام می دهید؟ شخصیت های رهنمای ما برای تمرین خودآگاهی چه می کنند؟

روش های زیادی برای ایجاد و تمرین خودآگاهی وجود دارد، اما در اینجا برخی از مؤثرترین آنها ارائه می شوند:

1. تمرین ذهن آگاهی و مدیتیشن

ذهن آگاهی به معنای حضور در لحظه حضور و توجه به خود و اطراف و گم نشدن در افکار یا نشخوار فکری یا خیال پردازی می باشد.

مدیتیشن تمرینی است که در آن توجه خود را بر روی یک چیز، مانند نفس، یک ورد(کلام مقدس) یا یک احساس متمرکز می کنید، و اجازه می دهید افکارتان به جای ماندن، از شما دور شوند.

هر دو روش می توانند به شما کمک کنند تا از وضعیت درونی و واکنش های خود به مسائل آگاه تر شوید. آنها همچنین باعث می شوند تا افکار و احساسات خود را شناخته و آنقدر درگیر آنها نشوید که تسلط بر”خویشتن” را از دست بدهید.

3. تمرین یوگا

یوگا یک تمرین بدنی و به همان اندازه ذهنی است. هنگامیکه بدن شما در حال کشش، خم شدن و انعطاف است، ذهن نیز در حال یادگیری نظم و انضباط، خویشتن پذیری و آگاهی می باشد. شما از بدن خود و تمام احساساتی که آشکار می شوند و ذهن و افکار ناگهانی آگاه تر می شوید. حتی برای تقویت خودآگاهی می توان تمرینات یوگا را با تمرکز حواس یا مدیتیشن همراه کرد.

یوگا یک سیستم کامل تمرینی و ذهنی است که اصول و فنون متعددی دارد. تمرین یوگا، علاوه بر بهبود انعطاف پذیری و تعادل بدنی، تأثیر قابل توجهی در افزایش خودآگاهی و مدیریت ذهن دارد. افزایش خودآگاهی به معنای بیشتر شناختن خود، افکار، احساسات و عملکرد ذهنی و جسمی است.

یوگا از طریق تمرینات نفسی، مراقبه، و تمرکز بر روی حالت ذهنی، شما را به سمت خودآگاهی هدایت می‌کند. تمرین نفسی، از جمله تنفس عمیق و کنترل‌شده، به شما کمک می‌کند تا بیشتر به حالت ذهنی و جسمی خود توجه کنید و در زمان حاضر حضور پیدا کنید. مراقبه، به معنای نظارت ذهنی و تمرکز بر روی تجربه‌های درونی، به شما این امکان را می‌دهد که با افکار و احساسات خود به صورت آگاهانه آشنا شوید و آن‌ها را تحلیل کنید.

در انجام تمرینات یوگا، این عملکردها بهبود می‌یابند و شما می‌توانید در زندگی روزمره خود نیز از این تجربه‌ها بهره‌مند شوید. افزایش خودآگاهی نه تنها به شما کمک می‌کند تا با استرس‌ها و اضطراب‌های روزمره بهتر مقابله کنید، بلکه باعث می‌شود که انتخاب‌ها و عملکردتان در زندگی بهتر به هماهنگی بیافتد. همچنین، افزایش خودآگاهی می‌تواند در بهبود ارتباط با دیگران و ارتقاء کیفیت روابط اجتماعی نیز مؤثر باشد.

3. اختصاص زمانی برای تامل و تفکر

تامل و تفکر را به روش های مختلفی (از جمله یادداشت برداری) می توان انجام داد و متفکر بودن قابل تغییر است، اما نکته مهم این است که افکار، احساسات و رفتارهای خود را مرور نموده تا متوجه شوید کجا استانداردهای خود را رعایت کرده، کجا ناموفق بوده اید و کجا می توانید آنها را تقویت کنید.

همچنین می توانید در مورد خود استانداردها فکر کنید تا ببینید آیا آنها معیارهای خوبی برای حفظ محسوب می شوند. می توانید نوشتن در یک دفترچه خاطرات، صحبت با صدای بلند، یا صرفا” ساکت نشستن و فکر کردن در مورد هر چیزی که به شما کمک می کند تا در مورد خود تامل نمائید، را امتحان نمائید.

4. ثبت وقایع روزانه

مزیت خاطره نویسی این است که به شما اجازه می دهد افکار و احساسات خود را شناسایی و مشخص کرده و آنها را بپذیرید. همچنین باعث می شود بفهمید چه می خواهید، چه چیزی برای شما ارزشمند و یا مفید است و کمک کند بفهمید چه چیزی را نمی خواهید، چه چیزی برای شما غیر مهم و یا نامناسب است.

ثبت وقایع روزانه یکی از روش‌های موثر برای افزایش خودآگاهی است. با ثبت و نوشتن رویدادها، تجربیات و احساسات روزمره خود، شما بهترین فرصت را برای شناخت بهتر خودتان و نمودار کشی الگوها و رفتارهای خود دارید. این کار به شما امکان می‌دهد تا درک بهتری از خود و دیگران پیدا کنید و ارتباط عمیق‌تری با خودتان برقرار کنید.

با ثبت وقایع روزانه، شما به مرور زمان می‌توانید الگوها و عادت‌های خود را شناسایی کنید. ممکن است به وضوح ببینید که در برخی موقعیت‌ها به چه روش‌های خاصی واکنش نشان می‌دهید و چگونه با چالش‌ها و مشکلات روبرو می‌شوید. این شناخت از الگوها به شما امکان می‌دهد تا با تمرکز بر روی نقاط ضعف خود، آن‌ها را بهبود بخشیده و در نتیجه، به رشد و تغییر بهتری دست یابید.

همچنین، با ثبت وقایع روزانه می‌توانید درک بهتری از احساسات و رفتارهای خود پیدا کنید. شناخت احساسات خود و درک اصلی آن‌ها می‌تواند به کمک مدیریت بهتر احساسات و افکار ناپسندی که ممکن است به طور طبیعی در طول روز برای شما پیش بیاید، باشد. این مهارت‌ها به شما کمک می‌کنند تا با استرس‌ها و چالش‌های روزمره بهتر مقابله کنید و از تصمیم‌گیری‌های بهتری در زندگی خود بهره‌برید.

بنابراین، ثبت وقایع روزانه یک ابزار قدرتمند برای افزایش خودآگاهی است که باعث می‌شود شما بهترین نسخه از خودتان را شناخته و رشد و تغییر مثبتی در زندگی خود داشته باشید.

یادگیری هر دو به یک اندازه مهم است. فرقی نمی کند دوست دارید مطالب آزاد، خلاصه و یا شعر بنویسید، نوشتن افکار و احساساتتان باعث می شود آگاه‌تر و هدفمندتر باشید.

5. پرسیدن از افرادی که دوست دارید

احساس اینکه خودمان را از درون می شناسیم بسیار مهم است، اما بازخورد بیرونی نیز کمک می کند. از خانواده و نزدیکان خود بپرسید که در مورد شما چه فکر می کنند. از آنها بخواهید شما را توصیف کنند و ببینید چه چیزی درست به نظر می رسد و چه چیزی شما را شگفت زده می کند.

به دقت آنچه که می گویند را مد نظر قرار داده و هنگام نوشتن وقایع روزانه یا تفکر به طرق دیگر به آنها فکر کنید. البته، کلام یک نفر را بدون قید و شرط قبول نکنید. باید با افراد مختلفی صحبت کنید تا دید جامعی از خود داشته باشید.

و به یاد داشته باشید که در نهایت، این باورها و احساسات شما هستند که بیشترین اهمیت را دارند!

اهمیت در مشاوره و آموزش

اهمیت خودآگاهی در مشاوره و آموزش

خودآگاهی ابزار قدرتمندی است که هنگام تمرین منظم، بیش از هر چیز دیگری که یک متخصص می تواند به اشتراک بگذارد، برای مربیان و مراجعه کنندگان مفید است. برای ایجاد تغییر واقعی، تاثیرگذار و پایدار، افراد باید بتوانند به درون خود نگاه کرده و با این محیط درونی آشنا شوند.

ایجاد خودآگاهی تقریباً برای همه مراجعه کنندگان بایستی اولویت اصلی باشد، پس از آن می توان کارهای آموزش و مشاوره معمول تر را آغاز کرد. برای مثال، می‌توانید به شخصی در مورد عادت‌های بد او مشاوره داده و 1000 راه برای ترک عادت‌هایش پیشنهاد کنید.

با این حال، اگر آنها تمایل خود را به این عادات بد درک نکنند، تقریباً مشخص است که یا هرگز آن عادات را ترک نخواهند کرد یا برای مدتی آن را ترک کرده و به سادگی از جایی که رها کرده اند هنگام دشوار شدن شرایط، ادامه می دهند.

خودآگاهی نه تنها برای مراجعه کننده یا مددجو حیاتی است بلکه برای مربی یا مشاور نیز حائز اهمیت می باشد. در واقع، خودآگاهی هم بعنوان یک استاندارد اصلی در شورای اعتباربخشی استانداردهای مشاوره و برنامه‌های آموزشی مرتبط (2017) برای این حرفه، و هم بعنوان یک الزام برای مشاوران و یک مهارت مورد نیاز در مراجعه کنندگان اولویت‌بندی شده است

ارائه مشاوره شایسته و توصیه های عملی به مقدار زیادی خودآگاهی نیاز دارد. بعلاوه، خودآگاهی به مشاور دلسوز کمک می کند تا بیش از حد درگیر مشکلات مراجعه کننده نشده یا مسائل را از دریچه انتقادی خود ببیند.

برای کمک واقعی به کسی، باید مسائل را از دیدگاه او ببینیم، و این مستلزم آن است که به اندازه کافی خودآگاه باشیم تا بتوانیم گاهی افکار و احساسات خود را کنار بگذاریم.

مدیتیشن، ذهن آگاهی و خودآگاهی

موانع خودآگاهی

رابطه بین مدیتیشن، ذهن آگاهی و خودآگاهی مشخص است، در نتیجه تعجبی ندارد که تمرین دو مورد اول طبیعتا” منجر به ارتقاء بیشتر مورد سوم شود.

هنگام تمرین مدیتیشن یا تمرکز حواس، به چیزهایی توجه می‌کنیم که غالبا” در میان مشغله‌های روزانه نادیده گرفته می‌شوند: لحظه حال و تجربه درونی خودمان. آنهایی که فرآیندها و الگوهای فکری خود را می شناسند، برای سازگاری و بهبود آنها هم از طریق آگاهی از فرآیندها و الگوهای آنها و هم دادن مکانیسمی به خودشان برای تمرین و پیشرفت، توانایی بیشتری دارند

در واقع، یک برنامه‌ تقویت خودآگاهی (در کنار موارد دیگر) از طریق یوگا و مدیتیشن، منجر به طیف وسیعی از پیشرفت‌ها، از جمله تأثیرات مثبت بیشتر، استرس کمتر(پیشنهاد می شود: نحوه مدیریت اضطراب و استرس)، تمرکز حواس بالاتر، افزایش انعطاف‌پذیری، و حتی بالا رفتن رضایت شغلی می شود (ترنت و همکاران.، 2019).

خودآگاهی و هوش هیجانی

هوش هیجانی را می توان به عنوان مجموعه ای از توانایی ها تعریف کرد که به ما اجازه تشخیص و مهار احساسات را در خود و دیگران می دهد (گلمن، 2001).

بر اساس نظریه معروف هوش هیجانی مطرح شده از طرف روانشناس و نویسنده دانیل گولمن (2001)، خودآگاهی نه تنها برای هوش هیجانی بسیار مهم است بلکه یکی از پنج مولفه آن محسوب می شود.

این پنج مولفه عبارتند از:

  1. خودآگاهی
  2. خود تنظیمی
  3. مهارتهای اجتماعی
  4. همدلی
  5. انگیزه

سایر نظریه های متداول هوش هیجانی نیز شامل خودآگاهی به عنوان یک مؤلفه اصلی هستند که آن را به یکی از فاکتورهای تبدیل می کند که تقریباً همه محققان و متخصصان روی آن توافق دارند (گلمن، 2001).

خودآگاهی یک عنصر ضروری برای هوش هیجانی و جزء سازنده اصلی می باشد که بقیه اجزا بر روی آن ایجاد شده اند. برای خود کنترلی خود فرد بایستی دارای خودآگاهی باشد و در صورت نداشتن آگاهی کافی از زمان و نحوه استفاده از آنها، مهارت های اجتماعی ضعیف و کم فایده خواهد بود

اگر به دنبال تقویت هوش هیجانی خود هستید، اولین قدم داشتن خودآگاهی است. قبل از فراهم کردن سایر عناصر، مطمئن شوید به مهارت‌های قوی در خودآگاهی دست یافته اید.

تمثیل پیاز برای هویت ها

افراد نمی خواهند بیش از حد شبیه یا بی شباهت به سایرین باشند. آنها به دنبال تمایز مناسب هستند (برور، 1991). متفاوت بودن و پذیرفته نشدن بیش از حد می تواند منجر به بدنامی، پیش داوری و انزوا شود (لین و اسنایدر، 2002).

اما شباهت بیش از حد نیز ممکن است منجر به از دست دادن درک خود شود. همه انسان ها این نیازهای رقابتی را برای تعلق داشتن دارند (باومیستر و لیری، 1995) ولی از دیگران متمایز هستند. نیاز افراد به منحصر به فرد بودن ممکن است متفاوت باشد. با این حال، اکثر افراد رفتارهای خود را به گونه ای کنترل می کنند که هنگام احساس شباهت بیش از حد به بقیه آنها را تغییر می دهند (منگرز، 2014).

از این لحاظ می توان فرد را با یک پیاز مقایسه کرد. هویت‌های شخصی هسته اصلی را می سازند و هویت‌های اجتماعی لایه‌های بیرونی مختلف را شکل می دهند. برای مثال فرض کنید مسافرید و از شما سوال می شود اهل کجا هستید. اسم بردن از منطقه خاصی که متعلق به آن هستید به فردی از یک قاره متفاوت مربوط نمی شود، اما گفتن اسم کشور شما را از سایر افراد هم ملیت متمایز نمی کند.

سایر هویت‌های اجتماعی متداول عبارتند از: نژاد، قومیت، مذهب، جنسیت، گرایش جنسی یا سن. با توجه به شرایط، افراد ممکن است هویت اجتماعی خود را بسته به نیاز خود به تعلق یا تمایز از یک گروه، اعلام کنند (برور، 1991).

افراد ممکن است نیازهای خود را همزمان با فعال کردن هویت های اجتماعی مرتبط با گروه های متمایز برآورده کنند که منجر به سطح رفاه بیشتری می شود (منگرس، 2014).

جدا از مزایای رفاه شخصی و رضایت از زندگی، جوامع نیز احتمالا” از تقویت وتشویق تمایز بهره ببرند (لین و اسنایدر، 2002). محیط‌های باز و پذیرنده به افراد اجازه می‌دهند تا تمایز خود را ابراز نموده، در علایق و اهداف خود شرکت کنند و کمتر از پیامدهای منفی بترسند (منگرز، 2014).

برای دانستن اینکه چه کسی هستید و زندگی واقعی، باید بفهمید که چه نیستید. منحصربفرد بودن یک ابزار ضروری برای کمک به تمایز شما از دیگران است. پذیرا بودن و تایید به منظور شکوفایی افراد، به ویژه نوجوانان، بایستی تشویق شود.

4 نکته برای افزایش خودآگاهی در روابط

افزایش خودآگاهی در روابط

اگر می‌خواهید بیشتر شبیه مونیک (اشاره به نمونه‌هایی از مهارت‌های خودآگاهی در عمل در بالا) پس از تامل درونی باشید یا اگر می‌خواهید به مراجعه کنندگان خود برای مشکلات موجود در روابطشان کمک کنید، در اینجا چند نکته عالی برای معرفی بیشتر خودآگاهی در چارچوب یک رابطه ارائه می شود:

1. هوشیار باشید

ذهن اگاهی را به خصوص هنگام تعامل با عزیزانتان تمرین کنید. به حرفایی که می زنند، لحن، زبان بدن و حالات چهره آنها توجه کنید. ما اغلب اطلاعات بسیار بیشتری را با سه مورد آخر نسبت به خود کلمات به تنهایی منتقل می کنیم. تمام توجه خود را به عزیزانتان معطوف کنید.

تمرین ذهن آگاهی در تعامل با عزیزانتان می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • گوش دادن فعال: به طور فعال به حرف‌ها و داستان‌های عزیزانتان گوش دهید. اجازه دهید صحبت کنند و تمام توجه‌تان را به صحبت‌هایشان معطوف کنید.
  • مشاهده زبان بدن: مشاهده زبان بدن عزیزانتان می‌تواند اطلاعات بیشتری در مورد حالت روحی و احساساتشان ارائه دهد. نگرانی، شادی، ناامیدی یا رضایت را از طریق حرکات بدن و چهره آنها تشخیص دهید.
  • ارتباط چشمی: هنگام تعامل، ارتباط چشمی با عزیزانتان برقرار کنید. این ارتباط، نشان‌دهنده علاقه و احترام شما به آنهاست.
  • احترام به حرف‌هایشان: تلاش کنید علاقه‌مندانه به حرف‌های عزیزانتان گوش بدهید و نظرات و احساساتشان را با احترام پذیرفته و ارزیابی کنید.
  • آگاهی از تغییرات: توجه داشته باشید که عزیزانتان چگونه با تغییرات و رویدادهای مختلف به روحیه و احساساتشان واکنش نشان می‌دهند.

با اجرای این تمرین‌ها، می‌توانید ارتباط خود با عزیزانتان را تقویت کنید و به احساس همبستگی و ارتباط نزدیک‌تر با آنها دست یابید. این تمرین همچنین می‌تواند به افزایش احساسات مثبت، کاهش نقدهای نادرست و ایجاد تفهیم و همدلی در میان شما و عزیزانتان کمک کند.

2. صحبت کردن

مرتب در مورد رابطه بحث کنید. مهم است که همه چیز را در یک چهارچوب عقلانی مد نظر قرار داده و اطمینان حاصل کنید که چیزی از قلم نمی افتد.

هنگامی که به طور منظم در مورد رابطه با عزیزان خود صحبت می کنید، اجتناب از موارد مشکل ساز یا نادیده گرفته شده بسیار سخت تر خواهد بود. همچنین به شما کمک می کند تا در مورد خود فکر کرده و آماده باشید تا در مورد افکار، احساسات و رفتارهای خود با عزیزانتان صحبت کنید.

3. زمان مفید در کنار عزیران

زمان مفیدی را با هم و جدا از هم بگذرانید. این امر به ویژه در مورد روابط عاشقانه بسیار حائز اهمیت می باشد، زیرا اغلب افراد بیشتر یا حتی تمام وقت آزاد خود را با همسر یا شریک زندگی خود می گذرانند. هر چقدر هم که یگدیگر را دوست داشته باشید و از گذراندن وقت با شریک زندگی خود لذت ببرید، همه به یک زمان تنهایی مفید نیاز دارند.

مطمئن شوید که شما و شریک زندگی تان هر دو زمان مفید«من» را برای فکر کردن به آنچه می خواهید، نیازها و اهدافتان اختصاص می دهید. این امر مانع از ادغام بیش از حد در شریک زندگی خود شده و به استقلال و ثبات فرد کمک می کند.

پس، از آنجایی که دو فرد بزرگسال مستقل، باثبات و سالم در رابطه هستند، هرگاه زمان مفیدی را با هم سپری کنند، روابط رضایت بخش تر و مسرت بخش تری خواهد داشت.

4. با ملاحظه باشید

دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید و دیدگاه دیگران را مد نظر قرار دهید. درگیر کردن دیدگاه خود با این مسائل خیلی راحت است، اما روابط سالم مستلزم مد نظر قرار دادن نیازهای دیگران علاوه بر نیازهای خود می باشد

برای اینکه بدانیم عزیزانمان به چه چیزهایی نیاز دارند و برآوردن آن نیازها، ابتدا باید آنها را شناسایی و درک کنیم. ما این کار را با تمرین خودآگاهی و به اشتراک گذاشتن این آگاهی با دوستان و خانواده خود انجام می دهیم.

عدم بررسی نظرات یا احساسات عزیزانتان، احتمالا” باعث دور شدن شما از همدیگر و مانع صمیمیت واقعی و رضایت‌ طرفین می شود. از عزیزانتان دیدگاهشان را در مورد مسائل بخواهید و دیدگاه خود را با آنها در میان بگذارید.

نقش در محل کار و رهبری

همانطور که قبلا گفته شد، خودآگاهی باعث ارتقاء ارتباطات، اعتماد به نفس و عملکرد شغلی ما می شود.

به راحتی می توان متوجه شد که خودآگاهی در محل کار چگونه می تواند منجر به این نتایج در محل کار شود، چون خود ارزیابی بهتر طبعا” منجر به بهبود سازگاری بین اقدامات و استانداردهای ما شده و در نهایت عملکرد بهتری خواهیم داشت.

به گفته تاشا اوریش (2018)، خودآگاهی را می توان به دو دسته یا نوع تقسیم کرد: خودآگاهی درونی و خودآگاهی بیرونی.

خودآگاهی درونی یعنی اینکه ما تا چه حد خودمان و نقاط قوت، ضعف، ارزش هایمان را می شناسیم، در حالیکه خودآگاهی بیرونی درک دیدگاه دیگران به ما با همان فاکتورها می باشد (Eurich, 2018 ). مدیران و رهبران خوب باید هر دو نقش خود را به خوبی ایفا کنند.

هرچند ممکن است تصور کنید که تجربه بیشتر بعنوان یک رهبر و داشتن قدرت بیشتر در یک نقش منجر به خودآگاهی بهتر می شود، اما ممکن است اینگونه نباشد. تجربه از نظر یادگیری و ارتقاء خود ممکن است مثبت یا منفی باشد. حتی تجربیات مثبت نیز می تواند باعث شود که فرد موفقیت را به خود نسبت دهد، در حالی که احتمال دارد بیشتر به شرایط مربوط بوده و منجر به اعتماد به نفس کاذب شده باشد.

در واقع، تنها 10 تا 15 درصد از شرکت کنندگان در مطالعه اوریش (2018)، خودآگاهی را نشان دادند، با اینحال اکثر ما معتقدیم که خودآگاه هستیم.

برای بهبود خودآگاهی، اوریش (2018) درون نگری را با تمرکز بر پرسیدن سؤالات درست از خود توصیه می کند. او خاطر نشان می‌کند که پرسیدن «چرا» ممکن است همیشه مؤثر نباشد، چون بسیاری از فرآیندهای درونی در ضمیر ناخودآگاه ما پنهان می‌مانند. در عوض، پرسیدن «چه» ممکن است به درون نگری بهتری منجر شود.

برای مثال، به جای پرسیدن: « چرا غالبا” در این کار شکست می خورم؟ می توان از خود پرسید، « چه مواقعی من در این کار شکست می خورم، و برای تغییر آنها چه کاری می توانم انجام دهم؟ این روش بدون نقصی نیست، اما می‌تواند به شما در بهبود خودآگاهی و افزایش همسویی با استانداردهایتان در فعالیت‌های خاص کمک کند.

خودآگاهی در دانش آموزان و کودکان

خودآگاهی فقط مختص مدیران و کارکنان نیست. بلکه در واقع می تواند برای دانش آموزان، کودکان و نوجوانان نیز مفید باشد. همان مزایایی که بازدهی ما را در محیط کار بالا می برند می‌تواند باعث کارآمدی بیشتر دانش‌آموزان در کلاس درس و منزل شود: ارتباط بهتر با معلمان و همسالان، اعتماد به نفس بیشتر و رضایت بیشتر از عملکرد، همگی می توانند منجر به دانش‌آموزان شادتر و سالم‌تری شوند.

خودآگاهی یکی از مهارت‌های مهم زندگی است که می‌تواند به دانش‌آموزان و کودکان کمک کند تا بهتر با خودشان آشنا شوند، احساسات و افکار خود را درک کنند و رفتارهای خود را مدیریت کنند. خودآگاهی به آن‌ها امکان می‌دهد که به طور بهتری با مواجهه با چالش‌ها و فشارهای زندگی روبرو شوند و به ارتقاء سطح ارتباطاتشان با دیگران بپردازند. در زیر به برخی از مزایای خودآگاهی در دانش‌آموزان و کودکان اشاره می‌کنیم:

  • افزایش هوش هیجانی: خودآگاهی به کودکان کمک می‌کند که احساسات و هیجانات خود را بهتر درک کنند و به طور موثر‌تر با آن‌ها مدیریت کنند. این مهارت باعث می‌شود که کودکان بهتر با چالش‌های روزمره خود مواجه شوند و بهتر با آن‌ها کنار بیایند.
  • افزایش اعتماد به نفس: خودآگاهی به کودکان اعتماد به نفس می‌دهد و باعث می‌شود که ارتباط مثبت با خودشان برقرار کنند. آن‌ها می‌توانند بهتر به نقاط قوت و ضعف خود آگاهی پیدا کنند و بر اساس آن‌ها رفتار کنند.
  • بهبود رفتارها و روابط: با داشتن خودآگاهی، کودکان بهتر می‌توانند رفتارهای خود را در مواجهه با دیگران کنترل کنند و روابطی بهتر و صمیمی‌تر با دیگران ایجاد کنند.
  • افزایش تمرکز و توجه: خودآگاهی به کودکان کمک می‌کند که تمرکز بیشتری بر روی انجام وظایف و فعالیت‌های مختلف داشته باشند و از تفکرات منحرف کننده دوری کنند.
  • کاهش استرس: افزایش خودآگاهی به کودکان امکان می‌دهد تا با استرس‌های روزمره بهتر مقابله کنند و راه‌های مناسب‌تری برای مدیریت آن‌ها پیدا کنند.
  • ارتقاء عملکرد تحصیلی: خودآگاهی به کودکان کمک می‌کند تا بهتر از خودشان آگاهی پیدا کنند و نقاط ضعف خود را بهبود بخشند. این مهارت می‌تواند به ارتقاء عملکرد تحصیلی آن‌ها کمک کند.

از طریق ارتقاء خودآگاهی در دانش‌آموزان و کودکان، می‌توان به عنوان یک پایه مهم و سالم برای رشد و پیشرفت آن‌ها در زندگی ایستاد و به ساختن ارتباط‌های مثبت و مؤثر با دیگران کمک کرد.

این مزایا برای دانشجویان نیز صدق می کند. افزایش خودآگاهی منجر به خودمراقبتی بیشتر در دانشجویان پزشکی (ساندرز و همکاران، 2007) و درک بهتر نقاط قوت و قابلیت های فرد همراه با تقویت هوش هیجانی در دانشجویان حقوق (جیمز، 2011) می شود.

نتیجه گیری

به طور خلاصه، اندکی خودآگاهی بیشتر برای هرکسی که تمایل به پیشرفت دارد، می تواند منفعت زیادی داشته باشد. این بخش شامل شرح خودآگاهی، کاوش در تئوری خودآگاهی، مثال ها و نکات و ابزارهایی است که برای تقویت خودآگاهی می توان از آنها استفاده کرد. امیدواریم که این اطلاعات برای افزایش خودآگاهی خود یا مراجعه کنندگانتان مفید باشد.

سوالات متداول

تعریف خودآگاهی چیست و چرا مهم است؟

خودآگاهی به توانایی شناخت و درک افکار، احساسات و رفتارهای فرد نشان می‌دهد. این موضوع به دلیل کمک به فرد در درک نقاط قوت و ضعف خود، افزایش پذیرش شخصیتی، رشد شخصی و بهبود کلی روان‌شناختی فرد، بسیار مهم است.

چگونه می‌توان به خودآگاهی رسید؟

رسیدن به خودآگاهی نیازمند تلاش و تمرین آگاهانه است. روش‌هایی برای پرورش خودآگاهی شامل تمرین ذهن‌آگاهی، تأمل در تجربیات خود، جستجوی بازخورد از دیگران و انجام تمرینات خودرسانی می‌باشد

چه مزایایی از خودآگاهی برجای می‌ماند؟

برخی از مزایای خودآگاهی شامل بهبود تنظیم عواطف، تصمیم‌گیری بهتر، افزایش هم‌دردی و درک بهتر از دیگران، ارتباطات قوی‌تر و حس بیشتری از هدف و معنا در زندگی است.

چه موانعی ممکن است در پرورش خودآگاهی وجود داشته باشد؟

برخی از موانعی که می‌تواند در پرورش خودآگاهی موثر باشد شامل تفکر دفاعی، اجتناب از بازخورد، کمبود درون‌نگری و تمرکز بیش از حد بر عوامل خارجی و نظرات دیگران است.

آیا خودآگاهی یک مهارتی است که می‌توان آن را یادگرفت یا آن به صورت فطری وجود دارد؟

با اینکه برخی از افراد ممکن است به طور فطری به خودآگاهی متمایل باشند، اما خودآگاهی مهارتی است که می‌توان آن را با تمرین و تلاش آگاهانه بهبود داد.

5/5 - (2 امتیاز)

محمود طاهری نیا

سلام! من محمود طاهری نیا هستم و در عالم وب فعالیت می‌کنم. با سابقه کاری در طراحی و توسعه وب سایت‌ها و نرم‌افزارهای تحت وب، من تمام تلاشم را می‌کنم تا مطالب مفیدی را در اینجا با شما به اشتراک بگذارم. از مباحث تازه و فناوری‌های بروز گرفته تا راهنمایی‌های عملی، در اینجا همه چیز را پوشش می‌دهم. امیدوارم تجربه خواندن مطالب من برای شما مفید و جذاب باشد. اگر سوالی دارید یا نیاز به مشاوره دارید، با من در تماس باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا